🔴 فرمانداری که جارو می کشید! 🔹نیروهایی که در فرمان‌داری مشغول به کار بودند، قرار گذاشتند که هر روز، یک نفرشان مسئول نظافت فرمانداری شود. فرمان‌دار هم نظافت یکی از روزهای هفته را برعهده گرفت. روزی کریمی در ابتدای صبح (و قبل از ساعت اداری) مشغول جارو زدن فرمان‌داری بود که پیرزنی وارد شد و در راه‌رو، کریمی را مشغول جارو زدن دید. از او سراغ فرمان‌دار را گرفت. کریمی گفت:«آنجا بنشینید. کریمی پس از آن‌که کارش را انجام می‌دهد به اتاقش می‌رود و پیرزن را صدا می‌زند و می‌گوید: «بفرمایید!». پیرزن می‌گوید: «من با شما کار ندارم با فرمان‌دار کار دارم». وقتی کریمی می‌گوید که من فرمان‌دار هستم با ناباوری و تعجبِ زن روستایی مواجه می‌شود. می‌گوید: «شما چه‌طور فرمانداری هستید که جارو به‌دست گرفته‌اید و داشتید اتاق را تمیز می‌کردید؟! اگر شما فرمان‌دار هستید پس خدم و حشم شما کو؟! نگهبان شما کو؟! ➕ روزی کریمی مشغول جارو زدن فرمان‌داری بود. آقای صامت (استان‌دار باختران یا همان کرمانشاه) که برای سخن‌رانی به یکی از شهرهای اطراف لاهیجان دعوت شده بود، اول صبح وارد فرمان‌داری شد. از کسی که مشغول جارو کشیدن بود پرسید:«با آقای فرمان‌دار کار دارم، ایشان هنوز نیامده‌اند؟» کریمی سرش را که بالا آورد. آقای صامت مبهوت ماند. با تعجب همراه بهت پرسید:«شما آقای کریمی فرمان‌دار لاهیجان هستید؟ مگر این جا نظافت‌چی ندارد؟». کریمی با سادگی گفت:«فرمان‌دار انقلابی باید همه کارها را انجام دهد. حالا شما بفرمایید در آن اتاق بنشینید تا همه جا را نظافت کنم، سپس خدمت شما خواهم رسید!» ✍ @Gilan_Press