🔺رفتار امام علی (ع) با مخالفان – بخش اول ➕ شیبانی(شاگرد معروف ابوحنیفه) در کتاب «الأصل» با دو واسطه از کثیر حضرمی چنین نقل می کند: وارد مسجد کوفه شدم. دیدم 5 نفر به علی(ع) دشنام می گویند. در بین آنان مردی بود که بُرنُس (روپوش بلندِ دارای کلاه) بر تن داشت و می گفت: «با خدا عهد می بندم که علی(ع) را به قتل برسانم». من او را گرفتم ولی یارانش فرار کردند. او را نزد علی(ع) بردم و گفتم: «این شخص با خدا عهد می‌بست که تو را به قتل برساند!» علی (به آن مرد) فرمود: «وای بر تو! نزدیک بیا و بگو کیستی؟» آن مرد گفت: «من سوار المنقری هستم» سپس علی(ع) به من رو کرد و فرمود: «رهایش کن!» گفتم: «چگونه رهایش کنم در حالی که به خدا سوگند یاد می کرد که تو را به قتل خواهد رساند؟!» علی(ع) فرمود: «(توقع داری) کسی را که (هنوز) مرا به قتل نرسانده، به قتل برسانم؟!» گفتم: «ولی به تو دشنام داده است» فرمود: «تو نیز اگر مایل هستی به او دشنام بده وگرنه رهایش کن!» منبع: کتاب «الأصل»، محمد بن الحسن الشيباني (متوفای 189هـ) ، چاپ قطر، ج7 ، ص:512 منابع دیگری که شبیه همین مضمون را نقل کرده اند: الأموال ، ابوعبید القاسم بن سلام (متوفای 224هـ) ، ج1 ، ص296 المصنف ، ابن أبي شيبة (متوفای 235هـ) ج7، ص463 روایت شماره37255 الأموال، ابن زنجويه(متوفای251هـ) ، ج2، ص517 ✍ 🌙 @Gilan_Press