♨️ تو کوچه بازی میکردم؛ گفتن بیا بریم خواستگاری!
▪️ برادرم به شوخی گفت جای محمود، احمد رو ببریم! من 19 سالم بود، یک دقیقهای آماده شدم، رفتم و ازدواج کردم!
👤 از زبان احمد علوی - شاعر و واسط ازدواج
#داستان_خواستگاری
🪴https://eitaa.com/joinchat/3093234336C811d28df6b