به راه خود ادامه دادند، تا به قریهای رسیدند؛ از مردم آنجا خواستند که به آنها غذا دهند، ولی آنها از مهمان کردنشان خودداری نمودند؛ (با اینحال) آنها در آنجا دیواری یافتند که میخواست فرود آید، جناب خضر(ع)) آن را برپا داشت.» (کهف: ۷۷)
ولیّ خدا ساختارها را، اگرچه موقتاً جریان غیرانقلابی از آن منتفع شوند، «اقامه» نموده و «استحکام» می بخشد تا زمانیکه جوانان انقلابی به «بلوغ فکری» رسیدند و بر آن ساختارها حاکم شدند، بتوانند از دل همان ساختارها، گنج های قیمتی برای مردم استخراج نمایند:
«وَ أَمَّا الْجِدارُ فَکانَ لِغُلامَیْنِ یَتِیمَیْنِ فِی الْمَدِینَةِ وَ کانَ تَحْتَهُ کَنْزٌ لَهُما وَ کانَ أَبُوهُما صالِحاً فَأَرادَ رَبُّکَ أَنْ یَبْلُغا أَشُدَّهُما وَ یَسْتَخْرِجا کَنزَهُما رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ؛ و اما آن دیوار متعلق به دو نوجوان یتیم در آن شهر بود، و زیر آن گنجی متعلق به آنها وجود داشت، و پدرشان مرد صالحی بود، پروردگار تو میخواست آنها به «بلوغ» برسند، و گنجشان را استخراج کنند، این رحمتی از پروردگارت بود.» (کهف: ۸۲)
رعایت مصلحتی به نام «حفظ و استحکام ساختاری و قانونی کشور» آنقدر مهم است که ممکن است در نتیجه آن و در مقاطعی از زمان، مردم و خود ولیّ خدا نیز متحمّل سختی هایی شوند.
براستی چرا یعقوب(ع)، که به گواهی آیات قرآن بدبینی شدیدی نسبت به پسرانش داشت، حاضر شد یوسف(ع) را همراه آنان به صحرا بفرستد و با این عمل خود، به پسرانش «اظهار خوش بینی» نماید؟ شاید اصلی ترین دلیل، یک چیز بود: «جلوگیری از فروپاشی ساختار خانواده»؛ خانواده ای که بر مبنای اعتماد و خوش بینی افراد به یکدیگر پایه گذاری شده و استحکام می یابد و فروپاشی آن می تواند امر دعوت پیامبر خدا را دچار اختلال نماید.
ساختارهای نظام اسلامی آنقدر مهم اند که برای حفظ و استحکام آنها، گاه یوسف ها هم باید متحمل سختی هایی شوند؛ و این همان مضمون جمله امام(ره) است که فرمود:
حفظ جمهوری اسلامی از حفظ یک نفر- و لو امام عصر(عج) باشد- اهمیتش بیشتر است.» (صحیفه امام(ره)؛ ج۱۵، ص۳۶۵)
نکته دیگر آن است که زمانیکه ولیّ خدا فرصتی ایجاد می نماید تا ساختارهای قانونی برآمده از رأی مردم، در مسائل مختلف حکومتی تصمیم گیری نمایند، آنگاه مردم نیز بطور طبیعی اشکالات و انتقادات خود را متوجه مسئولان آن نهادهای قانونی خواهند دانست، نه کلّ نظام اسلامی.
هرچند متأسفانه جریانات غیرانقلابی و نفوذی های دشمن در درون نظام اسلامی با انواع ابزارهای رسانه ای، به غلط اینگونه القاء می کنند که برخی مشکلات و ناکارآمدی ها، نتیجه عملکرد «انقلاب» مردم است نه «انتخاب» مردم. به عبارت دیگر، جریانات غیرانقلابی که بعضاً با رأی خود مردم به مسئولیت رسیده اند، همواره تلاش می کنند تا ناکارآمدی هایی را که خود مسبب آن بوده اند را به ولیّ خدا و اصل موجودیّت نظام اسلامی ربط دهند:
وَ إِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ یَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ یَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِکَ؛ و اگر به آنها (منافقان) حسنة (و موفقیّتی) برسد، میگویند از ناحیه خدا است و اگر سیئة (و شکستی) برسد، میگویند از ناحیه تو(پیامبر(ص)) است.» (نساء: ۷۸)
بدیهی است که تنها راه حل در مقابله با این شبهات، تبیین و روشنگری برای مردم است.
سوم: مشی مبتنی بر اخلاق، فتوت و جوانمردی
مشی و ممشا و مشرب امام خامنه ای در تمشیت کشور، اداره امور، مبتنی بر اخلاق است، ایشون با فتوت و جوانمردی و مروتی که از امام و پدر جامعه انتظار میرود مسوولیت کلان تصمیمات سایر مسوولین را بر عهده گرفتند تا مسوولین امور اقتصادی و امنیتی، تحت حمایت ایشان، هر کدام به وظایف سخت خود در این روزها برسند، در واقع ایشان به دلیل تقوایی که دارند به ملاحظه حفظ آبروی مدیران ارشد کشور، از پایگاه اجتماعی بالای خود برای مدیران کف میدان عملیات اقتصادی و امنیتی هزینه کردند.
منطق قرآنی «إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدی»(کهف: ۱۳) از برکات فتوت در هدایت جامعه حکایت می نماید. در دنیای سیاست ورزی غیراخلاقی مدرن و در میانه این همه سیاهی و زغال سنگ، رفتار حاکمان الهی مانند رگه های الماس می درخشد.
چهارم: دسته بندی و تفکیک نظرات کارشناسی و مردم معترض
ایشان با دسته بندی نظرات کارشناسی درباره این طرح به دو دسته کسانی که واجب می دانند و کسانی که مضر می دانند و همچنین با دسته بندی مردم به چهار گروه نگران، ناراحت، کسانی که مضر میدانند و کسانی که خیال می کنند مضر است، بر این نکته اشاره داشتند که دولت باید هم به نگرانیهای طیفهای مختلف مردم و هم به اشکالات متکثر و متضلع کارشناسان توجه و آنها را رفع کنند، ایشان در عین حال که فداکارانه از اصل تصمیم حمایت کردند نگرانی و ضرر بخشی از مردم را تایید کردند و دوبار اشاره داشتند که خودشان سلبا و ایجابا نظری در مورد جز