💠حل مسأله یا حذف مسأله؟ 🔸رفع مسئله همیشه منجر به حل مسئله نخواهد شد. مثل حذف عادل فردوسیپور از صدا و سیما که امروز به یک مسئله جدی برای صدا و سیما به خصوص شبکه ۳ تبدیل شده است. اگر اینگونه مسائل که جنبه درون سازمانی دارد در درون سازمان حل نشود حتی ممکن است تبدیل به یک بحران برون سازمانی شود. 🔹اقدام زیرکانه برای دعوت از عادل فردوسی پور نشان داد که اگر ما نتوانیم ریش‌سفیدانه مسائل خود را حل کنیم و شکاف بین کارگزاران را ترمیم نکنیم اتفاقاً بیگانگان از همین شکاف رخنه کرده و بین ما جدایی خواهند انداخت. همان می شود که تفرقه بینداز و حکومت کن. 🔸اگر هم نتوانستیم این مسئله را حل کنیم نباید به آن دامن بزنیم. مسئله‌ای که می‌توانیم به سادگی از کنار آن بگذریم _وقتی که نتوانستیم آن را حل کنیم_ تبدیل به تقابل مخاطب و رسانه ملی کردیم. غافل از اینکه فردوسی‌پور یک اینفلوئنسر هست و قدرت جذب بالایی دارد و این لزوما به معنای تقابل کسی با کسی نیست. پیش از این نیز اینفلوئنسرهای دیگری نیز در شبکه اجتماعی دست به رکوردشکنی زده بودند. 🔹اما این اتفاق را باید به شکل جدی تری نگریست. عرصه تقسیم قدرت در بین حاکمان تبدیل به عرصه تقسیم قدرت در بین مخاطبان شده است. ماجرای حمایت از فردوسی‌پور نشان دهنده ی قدرت نوظهور کسانی است که دیگر نمیشود آنها را نادیده گرفت. اینکه این قدرت اجتماعی را چگونه مدیریت و کنترل کنیم تا از آسیب ها در امان بمانند و از خدمات خود بهره مند شوند می‌تواند یک بحث جدی در مدیریت رسانه باشد. 🔸مخاطبان سرمایه‌های اصلی یک رسانه هستند اگر باشند رسانه ثروتمند و قدرتمند است و اگر روزی به هر دلیلی رسانه را ترک گفتند آن رسانه از قدرت می‌افتد. مخاطبان, امروز کنشگران فعالند نه منفعل. حق انتخاب دارند و مدیران انتصابی نمی‌تواند مانع انتخاب آنها شوند بنابراین پتانسیل اینفلوئنسرها در جذب مخاطب و جذاب نگه داشتن محتوای رسانه را جدی بگیریم. تلاش برای حذف آنها کمکی به حل مسئله نکرده بلکه آن را پیچیده‌تر می‌کند. ارتباطات اجتماعی را جدی بگیرید. آنها عرق ملی دارند و البته منافع خود را. ایجاد تقابل بین منافع مادی و عرق ملی در آنها کار درستی نیست‌. اگر راه رسیدن به منافع مشروع در داخل را بر آنها بستیم در واقع راهی برای رسیدن به منافع نامشروع را برای آنها باز کردیم و این گناه نابخشودنی یک مدیریت ناکارآمد است. @HOD8HOD