و سندرم استکهلم پدیده ایست روانی که در آن گروگان احساس مثبت نسبت به گروگان‌گیر پیدا میکند و در مواقعی این حس وفاداری تا حدیست که از کسی که جان/مال/آزادیش را تهدید می‌کند، دفاع نموده و به صورت اختیاری و با علاقه خود را تسلیمش می‌کند. در این پدیده روانی فرد بیمار قدرت تصمیم گیری درست را از دست میدهد. در پی شهادت حاج قاسم سلیمانی بسیاری از کاربران عادی شبکه های اجتماعی در صفحات شخصیشان با آن همدردی کردند. کاربرانی که به اعتراف بی¬بی¬سی و سایر شبکه های معاند جبهه مقاومت الزاما آنها را از فعالان شبکه های اجتماعی طرفدار حکومت ایران نمیشد بر شمرد. این پدیده وسیع و بینظیر ضمن آنکه نشان از نفوذ واقعی جبهه مقاومت در قلوب مردم دنیا داشت بغض و کینه بنگاه های خبری و مراکز جنگ روانی غرب را نیز برانگیخت و تمام بافته های آنان برای انکار قدرت معنوی مقاومت را رشته کرد به گونه ای که بنگاه خبری بی¬بی¬سی در اقدام حرفه ای و البته غیر اخلاقی با تایید حجم وسیع همدردی مردم در تمام منطقه و دنیا آن را نوعی بیماری روانی ( ) دانست و به خیال خود با این کار ضمن انتقام از مردم منطقه و جهان از اهمیت این واقعه روانی کاست. شیوه مواجهه حرفه ای بی¬بی¬سی با پدیده نفوذ مقاومت در قلبها ابتدا این واقعه را تایید کرد تا با القای حس بیطرفی به مخاطب، گامهای بعدی را برای اقناع او حساب شده تر بردارد. بدیهی است هرگونه انکار این حجم ارادت قلبی به حاج قاسم نه تنها قابل انکار نیست بلکه انکار آن اعتبار رسانه را به شدت میکاهد. کاری که رسانه های غیر حرفه ای معاند از انجام آن ابا نداشتند اما بی¬بی¬سی پیر هرگز این کار را نکرد. در گام بعد بی¬بی¬سی این پدیده بزرگ و واقعی را با یک بیماری روانی به نام سندرم استکهلم مقایسه کرد تا از اهمیت نفوذ قلبی به اندازه یک بیماری روانی بکاهد و مخاطب مخالف سیاستهای خود را سرزنش کند. او این کار را با تهیه گزارش علمی و خبری انجام داد تا میزان باور پذیری آن را بیافزاید و در مخاطب خود تردید ایجاد کند. بی¬بی¬سی چنین مقایسه ای را از زبان خود انجام نمیدهد بلکه آن را به مخالفان جبهه مقاومت نسبت داده تا ضمن پر رنگ کردن نقش و قدرت طرفداران جبهه مخالف هرگونه بار منفی چنین نسبت دادن و اهانتی را از خود دور کند و همچنان خود را داوری بیطرف در مناقشه یکسان ایران و آمریکا معرفی کند. بی¬بی¬سی آگاهانه از پرداختن به این مساله که گروگان گیر کسی است که از هزارن کیلومتر دورتر از مرزهای سرزمینی یک کشور بدون دعوت و خواست قلبی مردم آن آمده و هر روز بخاطر توطئه ها و فتنه های آن مردم آن کشور کشته می شوند طفره می رود کسی را گروگانگیر معرفی میکند که با دعوت مقامات رسمی آن کشور و گروه های مردمی آن به آن کشور سفر میکند و اینگونه جای شهید و جلاد را عوض میکند. یک مقایسه و این همه نتیجه تنها از بنگاه خبیث بی¬بی¬سی و صاحبان کارکشته و حرفه ای آن بر میآید. مخاطب در مواجهه با بی¬بی¬سی باید هوشیاری بیشتری داشته باشد. پژوهشگر سواد رسانه َ@HOD8HOD