💠درباره مرورهای سیستماتیک خالی، تکراری یا بی‌فایده 💠بخش دوم: اخیراً دو گروه از کتابداران دانشگاهی حوزه سلامت از من خواستند دیدگاهم را درباره ارزش و اهمیت مرورهای سیستماتیک بیان کنم. تجربه آنها نشان می‌دهد که مرتباً درخواست‌هایی از سوی اساتید و دانشجویان برای کمک در تدوین پروتکل مرور سیستماتیک دریافت می‌کنند. در بسیاری موارد، آن‌ها می‌خواهند این درخواست‌ها را رد کنند - نه برای مانع‌تراشی، بلکه چون معتقدند برخی موضوعات به جای یک مرور محدود و فنی، نیازمند مروری گسترده و انتقادی هستند. این کتابداران از روند کنونی در پژوهش‌های پرستاری و سلامت شگفت‌زده شده‌اند و می‌کوشند علت گرایش فزاینده به سمت مرورهای سیستماتیک را درک کنند. این پرسش‌ها به من نشان داد که ما دانشگاهیان باید این موضوع را جدی بگیریم، روند کنونیِ تبدیل پژوهش‌های سلامت به مجموعه‌ای از محصولات فنی را به چالش بکشیم و از کار پژوهشگرانی که واقعاً در پی درک عمیق متون حوزه‌شان هستند، حمایت کنیم. باید بپرسیم: مطالعه در این زمینه کی و چرا آغاز شد؟ پیشگامان این حوزه چه کسانی بودند و آیا هنوز به آثارشان استناد می‌شود؟ آیا اندیشه‌های جدیدی جایگزین شده‌اند و چرا؟ چه الگوهایی در این نوع پژوهش از نظر رشته تحصیلی یا ملیت پژوهشگران وجود دارد؟ کدام نظریه‌ها و روش‌ها در شکل‌گیری درک کنونی ما نقش داشته‌اند و کدام‌یک نادیده گرفته شده‌اند؟ چه کج‌فهمی‌هایی ممکن است در این حوزه ریشه دوانده باشد؟ آیا سنت نقد سازنده در این حوزه وجود داشته است؟ اگر نه، از کجا می‌توان نقد را آغاز کرد؟ در نهایت، منظورم این نیست که هیچ مرور سیستماتیکی ارزشمند نیست. اما معتقدم ارزش یک مرور تنها به روش‌شناسی آن بستگی ندارد. نویسنده باید نشان دهد که فرآیند سیستماتیک چه دانش تازه‌ای به فهم ما افزوده و چرا این روش برای موضوع مورد بررسی مناسب بوده است. صرف ادعای پیروی از دستورالعمل‌های خاص (مانند Cochrane Synthesis یا Joanna Briggs Institute) کافی نیست. تدوین پروتکل پیش از آغاز مرور - که معمولاً معیاری مهم برای کیفیت تلقی می‌شود - ممکن است در واقع مانعی برای پژوهش خوب باشد. این کار می‌تواند مانع شود که پژوهشگر در طول کار دیدگاهش را اصلاح کند یا مطالب بیشتری را در نظر بگیرد، و چه بسا به یکسری نتیجه‌گیری‌های کلی بینجامد که اهمیت پژوهش‌های پیشین را نادیده می‌گیرد. البته، هدف این مرورها ساده‌سازی و خلاصه کردن دانش موجود است - رویکردی که برای عملکرد مبتنی بر شواهد مناسب است. اما در پرستاری، بسیاری از مسائلی که می‌خواهیم بدانیم و آنچه پژوهشگران اصلی می‌خواستند به ما بگویند، پیچیده، پویا و وابسته به زمینه (context-dependent) هستند - چیزهایی که نمی‌توان به سادگی خلاصه و ترکیب کرد. چنان‌که Margarete Sandelowski زمانی پرسید: "چطور می‌توان یک شعر را خلاصه کرد؟" اگرچه شاید نتوانیم کاملاً جلوی گرایش به عملکرد مبتنی بر شواهد در همه جنبه‌های پژوهش پرستاری و سلامت را بگیریم، اما می‌توانیم در این مجله، فضایی بیافرینیم که در آن دانش‌پژوهی ژرف (thoughtful scholarship) بر گزارش‌های خشک فنی برتری دارد؛ جایی که اندیشه‌ها قربانی "قواعد" خشکی که برای منافع دیگری ساخته شده‌اند، نمی‌شوند. خرسندم که مجله ما - از بنیانگذاران گرفته تا اعضای هیئت تحریریه، داوران و نویسندگان در طول سال‌ها - جامعه‌ای علمی پدید آورده که تفکر انتقادی عالی را بیش از سنجه‌های کمّی یا نگارش فرمول‌وار و کلیشه‌ای (formulaic writing) ارج می‌نهد و همچنان مشتاقانه در انتظار اندیشه‌های درخشانی هستم که ممکن است در هر مقاله تازه‌ای که به دستم می‌رسد، نهفته باشد. 🆔 @irevidence