سکوت انباشته مدتهاست در مطالعات راهبردی تمدن اسلامی، فکر نکردن‌ها، نگفتن‌ها، ندیدن‌ها، ننوشتن‌ها، ترجمه نکردن‌ها، و اساسا کتمان حقایق را در دنیای اسلام دنبال می‌کنم و پی این می‌گردم که یکی از ریشه‌های عقب‌ماندگی جهان اسلام، بیش از آنی که به گفتن‌های بی‌حساب مرتبط باشد، به نگفتن‌ها و خروج نخبگان از انصاف در «سکوت‌کردن»هایشان ارتباط دارد، نگفتن تحلیل‌ها، نگفتن نقدها، و نگفتنِ راهکارها و کم گذاشتن برای تزریق بموقع «انصاف‌» به بدنۀ جامعه. سکوت‌های انباشته و متراکم از سوی نخبگان راه را برای حیرت اجتماعی و شاید شورش سیاسی فراهم می‌کند. امروزه هم وقتی در تراکم آراء مجازی و داده‌های گوناگون در شبکه‌های مجازی تأمل می‌کنم دوباره به ضلع دیگری از نبودِ توازن در گفتن‌ها و نگفتن‌ها می‌رسم و می‌بینم چگونه در یک سو، گفته‌های متنوع و اطلاعات رنگارنگ و تصویرسازی های جورواجو انباشته می‌شود، و در سوی دیگر «سکوت»های پی‌در‌پیِ اهل فکر متراکم می‌شود و همین توده‌های نگفته، امواجی از سرگشتگی عمومی و تحلیل‌های ناصوابِ تودرتو را بوجود می‌آورد. فارغ از اینکه گفتن‌ها چه مقدار مستدل و علمی باشد، و فارغ ازآنکه نگفتن‌ها و سکوت‌ها چه میزان از سر حکمت و تقوی باشد، اصل نبودِ توازن در کمّیّت داده‌های فیک و واکنش‌های بموقع از صاحبان علم و دانش، مسیر آینده ما را به سمت همان داده‌های هیجانیِ انباشته سوق می دهد و آنگاه به هیچ جریان فکری‌ای مجال رشد و پیشرفت نمی‌دهد. @Habibollah_Babai