توضیحات و پاسخ دکتر کاظمی به دکتر وکیلیان 👇👇 🔘چرایی نگارش مختصر یادداشت فوق: دیروز داشتم در خیابان قدم می زدم، فروشنده سیار کتاب رسید، برای فروش پیشنهادهایی داشت. پیشنهادهایی از جنس رمانهای اول جهانی، کتابهای مدیریت زمان و نیز بحثهایی مرتبط به شخصیت شناسی و روانشناسی. با خودم فکر کردم که چرا باید یک فروشنده سیار کتاب، منو و لیست انتخابی خود را چنین چینش کند. کمی فکر کردم دیدم هنگامی که وارد کتابفروشی ها هم می شوید آن منوی اصلی که به شکل دایره ای در وسط کتابفروشی وجود دارد همینگونه است. هنگامی که به "طاقچه" وارد می شوید هم این جریان اولویت بخشی و ذائقه سازی اتفاق می افتد. هنگامی که دغدغه ام را در مورد طاقچه نوشتم و از سوی دوستانی بیان شد که انتشار یابد، به این فکر می کردم که چه اتفاقی افتاده است. به یک نتیجه کلی رسیدم و آن وارونگی بازار است که در ادبیات علمی امروز هم بدان می پردازند. تلاش کردم دغدغه های فرهنگی و نه اقتصادی خودم را بنویسم و حاصلش شد مختصر نویسی دیروز. تلاشم این بود بیشتر به دغدغه های فرهنگی توجه کنم تا به اصطلاحات اقتصادی و مهندسی آن و خود را محدود به مسائلی از این دست نکنم. چرا که این بازار و فن و تکنولوژی است که ما را به محدودیت هایی در تحلیل می رساند. 🔘محل نزاع؛ وارونگی بازار (تولیدِ مصرف) اما دغدغه اصلی چیست؟ در دنیای پلتفرمی آنچه مشاهده می کنیم، آن است که ما بایک وارونگی و یک از خودبیگانگی مفرط مواجه شده ایم. فن سالاران امروز، با ورود به بازارهای امروز از آمازون گرفته تا علی بابا و سایر موارد امروز با برندسازی ها در حوزه مصرف دارند حوزه تولید را هم به سوی اهداف بازاری خود می کشانند. آن ها با ارزش بخشی اقتصادی و نه فرهنگی به محصولات، تولید کنندگان را دچار یک از خودبیگانگی مضاعف کرده اند به این شکل تولید کننده که دیروز در خط و مسیر سرمایه گذار عمل می کرد امروز باید در مسیر قواعد بازار الگوریتمی شده خود را تنظیم نماید و برندهای پلتفرمی و اپلیکیشنی خدماتی که تا دیروز در انتهای مسیر بودند و صرفا با درصدی از سود کسب شده از خدمات دهی درآمد حاصل می کردند امروز صحنه ای را ساخته اند که تولید کنندگان برای رسیدن به مشتری باید از آنها تبعیت کنند. آنها تولید ارزش جدید برای محصولات درون بازار می کنند و چینش ها را مشخص و فیلتر می کنند. طاقچه و مانند آنها نیز در این مسیر گام بر می دارند، یعنی از قواعد بازار برساخته شده بزرگتر جهانی پیروی می کنند و مضاف بر آن امروز آنها به دلیل حضور در حوزه دانشی، دغدغه های فکری و اندیشه ای جامعه را اولویت بندی می کنند. طاقچه یک اپلیکیشن ساده فروش کتاب نیست که بخواهد در انتهای مسیر صرفا مشتری را به کتاب برساند بلکه امروز دارد برندی می شود که نویسندگان و مترجمان کتاب نیز باید از ذائقه های برساخته شده آنها به شکل عمومی تبعیت کنند. این می شود دغدغه ای که باید اول بدان پرداخت. امروز دیگر حوزه کارشناسی طاقچه و کارمندی آن نیاز ندارد که به نیازها توجه کند بلکه تلاش می کند صرفا ذائقه ها را احصا کند و با جابجایی آنها و جهت دهی و پیشنهادسازی کسب سود نماید. از این روست که گفته می شود کارمندان تخصصی نیستند. یعنی امروز دیگر ما در فضای اپلیکیشن ها به این شکل به کتابداران تخصصی و علمی و نیز جریان شناسان فکری و فرهنگی نیاز نداریم بلکه با تبدیل کتاب ها به ارزشهای اقتصادی می توانیم جایگاه آنها را در بازار که به شکل اعداد در آمده است مشخص کنیم و به آنها جهت دهی کنیم. اینکه گفته شد برنامه نویسی، یعنی همین که امروز دیگر خوانش انسانی را کنار گذاشته ایم و بیان ماشینی را محمل تصمیمات و ذائقه سازی مخاطب قرار داده ایم. 🔘چرا مولد نیستنند؟ چرا می گوییم مولد نیستند، به این علت است که این نوع پلتفرمها و اپلیکیشن ها هیچ گاه به نیازهای واقعی نمی رسند بلکه جایگاه نیازها و ذائقه ها را عوض می کنند و از این رو سفارشات را بر این اساس تنظیم می کنند. شما هیچگاه از طاقچه این انتظار را نباید داشته باشید که با تعریف یک پروژه الهیاتی بزرگ در راستای شناخت نیازهای واقعی جامعه، از سرمایه های کسب شده تعریف کند و در این راستا اقدام کند. بلکه تلاش بر این است که صرفا ذائقه مخاطب را کنترل و مدیریت نماید و از آن سود کسب و ارزشها را بر این اساس تعریف نماید. این درحالی است که طاقچه در مقیاس بزرگ جهانی که امروز خواننده نیز از آن متاثر است باید از مدلها و الگوریتمهای شرکتهای بزرگتری همچون آمازون هم تبعیت کند که در راستای آمریکاییزه کردن و غربیزه کردن دنیای علم و دانش قدم بر می دارد. @Habibollah_Babai ادامه دارد 👇👇