🔘چرا می گوییم ثروت بادآورده؟ چرا می گویم ثروت بادآورده. این نوع اپلیکیشن ها معمولا بدون آنکه ارزش واقعی محصول را پیگیری کنند، بدون آنکه در حوزه تولید ارزش معنوی کارها را محاسبه کنند، بیشتر در حوزه مصرف ارزشها را تعریف می کنند. این موضوع باعث می شود که ارزش معنوی تولید در مصرف هیچگاه مورد توجه قرار نگیرد. به این معنا که وقتی نویسنده ای کتابی را می نویسد، مالکیت معنوی آن صرفا با پول پرداخت می شود، اما این اپلیکیشن ها در انتهای مسیر اولا در حیطه تولید جدید که باید جریان ساز باشند ورود پیدا نمی کنند، خود را در دردسرهای اصلی قرار نمی دهند و صرفا با خرید مالکیت معنوی محصولات از پیش تعیین شده با نازل ترین قیمت ، در بازار مالیات را با ثبت شرکتی در قشم و جاهای دیگر نمی دهند، از امکانات رایگان استفاده می کنند، از حمایتهای دولتی بهره مند می شوند و محصولات را در یک بازار دیگر با چینش جدید با ارزشهای جدید و سودهای متنوعی همراه می کنند. این سودها آیا حقی برای تولید کننده ایجاد می کند. آیا بازاری که ساخته می شود و شبکه سازی آن توسط طاقچه انجام می شود و ویترینی که ساخته می شود سود آن فقط دیده می شود و یا آنکه طاقچه و امثال آن باید همیشه به تولیدکننده و مالکیت معنوی آن و تسهیل کننده(دولت و سهامداران در محصول) و بسترساز تا انتهای مسیر پایبند باشد. 🔘قیمت‌های غیرواقعی اینگونه می شود که سودهای بادآورده در یک چرخه قیمت گذاری معیوب همینطور افزایش پیدا می کند و این شرکتها بدون دردسری به سودهای بالای مالی و غیرمالی می رسند. شاید گفته شود طاقچه سود ده نیست(همانطور که آذری جهرمی هم گفت)، باید دید که طاقچه از قِبَل در مسیر فروش قرار گرفتن سرمایه های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دیگر را که از این طریق به دست آورده چگونه می خواهد با تولیدکنندگان و دیگر سهامداران عیان و پنهان محاسبه کند. مالکیت سرمایه های غیر مولدی که از طریق تولید دیگران به دست می آید، و بر اساس ارتباط شکل گرفته اند، آنها را همیشه سودمند و برندساز می کند. پیچیدگی سرمایه ها و سودها و ارزشهای این نوع شرکت ها ما را باید به یک مدل قیمت گذاری جدید و عادلانه سوق دهد و گرنه این شرکتها سریع رشد می کنند و سهامدار اصلی بازار خواهند شد. 🔘چرا خدماتی ها نباید جریان اصلی شوند؟ پیشنهادی که داده شد آن بود که این شرکتها تا مولد نشدن نباید چرخه اصلی را در اختیار بگیرند. به دلایلی که گفته شد و اینکه این شرکتها ارزش افزوده اشان باید در تولید قرار گیرد نه صرفا در چینش و استفاده از زمینه های دیگر. امروز اگر بنزین سه هزارتومان نباشد اسنپ نمی تواند رانندگان را به استخدام خود در بیاورد. پس سودی که از این قبل دارد در می آورد را باید در تجهیز مثلا ماشین ها به شکل برقی و یا سایر موارد سرمایه گذاری کند که یا در مصرف بهینه سازی کند و یا آنکه در تولید ماشین های جدید و صنعت جدید ورود پیدا کند. و گرنه به شکل امروزی در اقتصاد دلالی ایران این شرکتها بیشتر سود و بزرگتر می شوند. باید مقید کرد آنها را به تولید و گرنه استفاده از تسهیلات عمومی در قالبهای متنوع باید آنها را به شکل سهامی عام در بیاورد که صرفا هیئت مدیرانی داشته باشند. ما به دنبال تخریب نیستیم، می خواهیم جایگاه آنها را به جایگاه اصلی برگردانیم. امروز کشور ما همینطور غیر صنعتی و غیرمولد هست، با رشد چنین سکوهایی بیشتر در این مقیاس غرق می شود. هرمی هم که اینجا گفته می شود منظور مدل فعالیت است نه قواعد حاکم بر سود آن بازار. 🔘چرا می گوییم هرمی؟ حتما یک پروژه «تحلیل شبکه» کار کنید . می بینید که چقدر این فضا طبقاتی و هرمی است. ادبیاتی همچون مرکزیت، بینامرکزیت را مشاهده می کنید. هرمی به شکل سنتی که در عرضه کالای تولیدی هست به این شکل که بیاییم یک چیزی را در اختیار گروهی قرار دهم تا با تشکیل شبکه ای آن را بفروشند و در سود یکدیگر شریک باشیم نیست. بلکه هرمی در مصرف بدین معناست که ما با لایک ها و مصرف یک محصول، دیگرانی که در شبکه و دسته خودمان داریم را به مصرف کالایی خاص تشویق می کنیم، منوی آنها را تعریف می کنیم و ناخودآگاه در ارزش دهی کالا و مصرف خاص تاثیرگذار هستیم. شما با دیدن و لایک کردن و ... به صورت هرمی اولویت ها را در خرید تعریف و بازتعریف می کنیدو نتیجه آن همان فروش بیشتر می شود. @Habibollah_Babai