چرا باید به عملیات فرهنگی نامنظم فکر کرد؟
در وضعیتی که ما دچار پیچیدگیهای فزاینده و شتابنده در مسئلههای فرهنگی میشویم، نمیتوان از شوراهای عالی و دانی در امر فرهنگ و ساختارهای سخت فرسوده در آن انتظار زیادی داشت. دراین میان به نظر میرسد «مبادرت فرهنگی» یا «سرعت در اقدام فرهنگی» (ببینید روایتهای زیادی که در باب «بادروا» آمده است)، «نقطهزنیهای پیدرپی و بیوقفه در اصلاح فرهنگ» و چابکی و چریکی در اجرای اقتضائات «ان تقوموا لله مثنی و فردی» در مقولۀ فرهنگ بسیار اثرگذارتر از آن خواهد بود که سیستمهای محتاط فرهنگی ما با وسواسیهای فراوان گاه کمترین اقدام را انجام بدهند. من از این فعالسازی ظرفیتهای اصلاحی ـ فرهنگیِ «فردفرد»ها (هرکسی هرکجا نشسته) تعبیر به عملیات نامنظم فرهنگی میکنم. در عملیات نقطهزنی فرهنگی (که هر فرد صالحی در امر فرهنگ، خود را معطلِ طراحی نظام کلان مسائل فرهنگی نمیکند) نقطه اصلاح و تحول، نه از ناحیۀ مدیران به سمت مردم، بلکه از بدنههای مردمی در متن عینیت فرهنگی به سمت مدیران رخ میدهد؛ همین طور در این فرایند، تحول فرهنگی نه از نسلی که دچار نوعی از تأخّر زمانی در امر فرهنگ شده، بلکه ازعرصههای چابک نسل اکنون شروع میشود. به نظر میرسد چنین عملیاتهای نقطهای، فشرده، و پیوسته ما را به یک وضعیت انباشت بزرگ از هستههای نوری در فرهنگ نزدیکتر میکند و استمرار آن جامعه را به سمت یک نور بزرگ (من آن را «تمدن نوری» یا «تمدن ایمانی» مینامم) با کمترین تضاد و تعارض میکشاند.
https://eitaa.com/Habibollah_Babai