👆👆👆 دکتر حبیب الله بابایی - دانشیار و عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و علوم اسلامی و همچنین مدیر گروه مطالعات فرهنگی تمدنی دانشگاه باقرالعلوم ایران در ادامه نشست در سخنانی گفت وقتی به تاریخ تمدن غرب نگاه می‌کنیم، با دگرگونی‌های بزرگی روبرو می‌شویم. این تحولات عظیم در تاریخ غرب، با شک‌های بزرگی همراه بوده است. غرب مدرن با نخستین شک بزرگ آغاز شد. شک در اعتبار مسیحیت کاتولیک. سؤال و تردید این بود که آیا می‌توان به مسیحیت اعتماد کرد؟ آیا مسیحیت می‌تواند برای ما رفاه، آسایش، آرامش و شادی به ارمغان بیاورد؟ پاسخ منفی بود! این پرسش‌ها و پاسخ نه، پس از جنگ‌های صلیبی، رنسانس و اصلاحات مذهبی به‌دست آمد. ماهیت سؤالات لزوماً آکادمیک نبود، بلکه سؤالات سیاسی، اقتصادی و شاید روان‌شناختی بود. هرچند این شک بزرگ، نظم نوینی (نظم جهانی و سکولار) بر جهان غرب حاکم کرد. دومین شک بزرگ پس از جنگ‌های جهانی ظهور کرد. این تردید بزرگ در مورد اعتبار خود مدرنیته، اعتبار عقلانیت مدرن، علم مدرن، اومانیسم مدرن و در نهایت سکولاریسم جدید بود. سؤالاتی که در این زمینه مطرح شد از این دست بود که: آیا این بار می‌توان به خود سکولاریسم اعتماد کرد؟ آیا عقل سکولار می‌تواند برای ما آسایش، آرامش و شادی به ارمغان بیاورد؟ پاسخ دوباره منفی بود. این بار این شک، شک سیاسی و اقتصادی نبود، بلکه سؤالی برخاسته از وجدان بشری بود. از عقل سلیم آمده بود. این تردید بزرگ، پسامدرنیسم را پدید آورد که از عقل مدرن، علم مدرن و نظم سیاسی مدرن فاصله گرفته بود. در واقع این شک دوم یک شک وجودی برای جهان غرب به‌شمار می‌رفت. شک در تمام زندگی مدرن از جمله فلسفه، هنر، سیاست، علم و غیره وجود داشت.اما این دومین شک بزرگ در جهان غیرغربی، به ویژه جهان اسلام که عمیقاً به غرب خوش‌بین بود، تردید واقعی ایجاد نکرد. هنوز افراد و دانشمندان زیادی بودند که بر پیروی و تقلید از غرب اصرار داشتند. مدیر گروه مطالعات فرهنگی تمدنی دانشگاه باقرالعلوم ایران در ادامه سخنانان خود افزود :پس از مدتی، فاجعه غزه و هولوکاست غزه این‌بار (هفتم اکتبر) به ویژه کشتار کودکان و نسل‌کشی اسرائیل آگاهی جهانی جدیدی را در سراسر جهان اعم از جهان مسلمان و غیرمسلمان ایجاد کرد. این آگاهی جهانی و بار دیگر شک بزرگ ناشی از مصائب تاریخی، سؤالات جدیدی را در برابر ارزش‌های ریاکارانه دنیای مدرن مطرح کرد. سؤالی از این قبیل: آیا بین مدرنیته غربی و مدرنیتۀ توصیه‌شده به شرق تفاوتی وجود دارد؟ آیا وقتی از حقوق بشر صحبت می‌کنیم، انسان غربی با انسان غیرغربی تفاوتی دارد؟ آیا ارزش‌های غربی برای جهان غیرغربی و همچنین جهان غربی صلح و رفاه ایجاد خواهد کرد؟ نکته بسیار مهم این است که، این شک فقط یک شک و انکار نیست. در دنیای دیگر این تردید نه تنها مخرب نیست، بلکه سازنده نیز خواهد بود. در واقع، آگاهی بشردوستانه در سراسر جهان، راه را برای فعالیت‌های جدید و روند جدیدی از تمدن اخلاقی و بشردوستانه در برابر تمدن وحشیانه هموار می‌کند. این روند تمدنی جدید برخاسته از مظلومان و مستضعفان (مسلمان و غیرمسلمان) است. در این رابطه بین آفریقا و فلسطین تفاوتی وجود ندارد. آفریقا و فلسطین امروز عقلانیت مشترک، اخلاق مشترک، همدردی مشترک و مقاومت مشترک دارند. همین اشتراک را می‌توان در میان ملت‌های ایران، ملت‌های یمن، ملت لبنان و ملت‌های آمریکای جنوبی در زمانی‌که با نژادپرستی و تحریم‌های مختلف مواجه می‌شوند، مشاهده کرد. دانشیار و عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و علوم اسلامی با اشاره به ابتکار افریقای جنوبی اضافه کرد : جایگاه فعالیت‌های آفریقای جنوبی و نقش تعیین‌کننده آن نه تنها همدردی بشردوستانه است، بلکه نقطه آغاز وحدت و نظم جدید بشردوستانه محسوب می‌شود. صرف‌نظر از این‌که مسلمان باشیم، مسیحی یا حتی بی‌دین باشیم، باید به انسانیت و به فضیلت‌های اخلاقی متعهد باشیم. درست است که ما مسلمانان با فلسطینی‌ها همدردی می‌کنیم، شاید به این دلیل که آنها مسلمان‌اند و ما نیز مسلمانیم. اما رفتار آفریقای جنوبی بیش از آن‌که رفتاری مذهبی و مسیحی باشد، یک شورش انسانی علیه یک نظام غیرانسانی به شمار می‌رود. https://eitaa.com/Habibollah_Babai