یادداشت سفر ازبکستان
قسمت اول: «زبان فارسی و تمدن اسلامی»
سفر ازبکستان در همراهی با اساتید تاریخ، فلسفه، ارتباطات، و تمدن در دانشگاه باقرالعلوم (ع) سفری متفاوت و البته مقدماتی در فهم تاریخی و تمدنی از آسیای میانه بود. علاوه بر آثار مختلف و مهم تاریخی در تاشکند، سمرقند و بخارا، دیدارهای مهمی که در این سفر صورت گرفت عبارت بود از دیدار از موسسه تاریخ در تاشکند، دیدار از دانشگاه سمرقند، موزه مرکزی سمرقند، دانشگاه بخارا، و دیدار و گفتگو با برخی از اساتید و اندیشمندان (همچون استاد عظمت ضیاء، استاد جمعه همراه، و استاد ادس) همین طور جلسه با سفیر ایران در تاشکند.
هرچند در تجربۀ دیدارها و دیدنها از پیشینۀ تاریخی ایران قدیم، رفتهرفته تاریخ و مهمتر خودآگاهی تاریخی نحیفتر شده (تاریخ تبدیل به یک موزۀ درحاشیه گشته است)، لیکن برای کسانی که در این مرز و بوم در پی هویت پیشین خود میگردند، این سرزمین همچنان سخنهای زیادی برای گفتن دارد. در این چند روز از سفر اکتشافی ما، نکاتی به نظرم رسید که آن را در چند محور تقدیم میکنم:
1. زبان فارسی و تمدن اسلامی ـ بسیاری از مردم عادی در ازبکستان (از تاشکند تا بخارا) زبان فارسی را نمیدانند، به زبان فارسی نمینویسند، خوشنویسی خط فارسی را بلد نیستند، ترانهها و موسیقیهای سنتی فارسی را گوش نمیکنند و یا اساسا نمی فهمند (پاپ ایرانی را کم و بیش گوش میکنند)، آنها بخشی از فرهنگ بومی و دینی گذشته خود را به نظام سلطۀ شوروی سابق باختهاند و اکنون هم در فرهنگ روزمرهشان بیشتر از فرهنگ و زبان روسی استفاده میکنند (وضعیت تک زبانی روسی در ازبکستان).
با این همه زبان فارسی همچنان زبانی زنده در میان سخندانان ازبکی است، آنگاه که با برخی از پا به سن گذشتگان در کوچه پس کوچههای سمرقند و بخارا به سخن مینشینید اشتراکات زبانی، ادبی، و فرهنگی بسیاری را در میانههای خود و ازبکها مشاهده میکنید: نامهای شیرین و دوستداشتنی فارسی و گاه عربی برای آقایان و خانمها (دلشاد، دلناز، فرنگیز، نازگل، پهلوان، ذوالخمار، فیضالدین)، جملات، حکمتها و تکیهکلامهای روزمره (مثل استفاده از کلمه «رحمت» به جای تشکر)، سبک معماری مشترک فارسی، تصوف و نشانههای تاریخی آن در تاثر از عارفان و شخصیت های فارس زبانی مثل ابویوسف همدانی.
با همۀ اینها، زنده بودن زبان فارسی در فرهنگ ازبکستان به معنای این نیست که فارسی و تفکر فارسی همچنان در فرایند رشد و شکوفایی قرار دارد، بلکه نکته این است زبان فارسی و فرهنگ فارسی کم و بیش همچنان بقا داشته و از بین نرفته است. براین اساس، کسانی که امروز نگران از زبان فارسی درایران هستند، باید این دغدغه و نگرانی را نه فقط در ایران بلکه در کشورهای فارسی زبان نیز دنبال بکنند. اینکه در دانشگاه سمرقند، اساتید دانشگاه سمرقند و دانشگاههای ایران نمیتوانند با یکدیگر به زبان فارسی گفتگو بکنند، نشان از گپها و گسلهای تمدنی نگرانکنندهای دارد. امروزه پژوهشگران تمدنی که در باره مسئلههای تمدنی جهان اسلام (همچون مسئله علم، مسئله جمعیت، مسئله نظم) فکر میکنند لازم است که در مورد «زبان فارسی و تمدن نوین اسلامی» نیز اندیشه کنند.
ادامه دارد...
https://eitaa.com/Habibollah_Babai