مظلومیت و مشروعیت
نماد مشروعیت و حقانیت در تمدنها همیشه فلسفه و منطق نبوده، بلکه نشان آن، گاه پاکیها و مظلومیتهای آشکار بوده است. این مظلومیتها نه فقط موجب جلب و جذب ایمان میشود، بلکه فهمی سهل و بسیط از حقیقت را موجب میشود، خشونتها و کدورتها را کم میکند، و همبستگیها را متراکمتر مینماید. امروزه کسانی مانند کلاپلان و یا رنه ژیرارد که دنبال نظم اجتماعی و پیوستگی انسانی و تمدنی هستند در پی نقطههای «مظلومیت» در تاریخ یهودیت و مسیحیت میگردند و آن را نقطۀ عطف تمدنی میدانند تا بلکه بتوانند قرابتهای جدیدی را با آن بسازند و جامعۀ کوچک، خُرد، و شکننده را به جامعهای بزرگ و بههم پیوسته تبدیل کنند. از همین نظر، در تجربۀ تاریخیِ بیعدالتیها هم، رنجدیدگان و ستمکشیدهها (مثلا سیاهان آمریکا در رنج بردگی، و یا ژاپنیها در تراژدی هیروشیما) ظلمهای رفته بر خود را نه فراموش میکنند و نه آن را در زندگیها و قلمروهای شخصیِ خود مخفی میدارند، بلکه از آن نقطههای سیاه، نقطۀ عطفی میسازند برای توسعه و توسع انسانیِ خود.
پدیدههای حزنانگیز در تاریخ ادیان و نقطههای اندوه در تاریخ اسلام و شگفتیهای مظلومیت در تاریخ تشیع را هم میتوان از همین منظر دید و آن را در مقیاس کلان انسانی درک کرد. ستم بر امیرمومنان ع، نه یک رخدادی در گذشته، بلکه واقعهای در مقیاس یک تاریخ بوده است. بیشک این اندوه عمیق الهی همواره در دلها میماند تا زمانی که اراده الهی از آستین بقیه الله عج برآمده و ستمهای رفته را تلافی نماید و بهشتی از عدالت و محبت بیافریند.
@Habibollah_Babai