«یتیم» در تمدن اسلامی (به مناسبت ولادت با سعادت رسول گرامی اسلام ص)   برای تمدن و تمدنی بودن شاخص‌های مختلفی در ادبیات جدید ذکر شده است. یکی از شاخص‌های تمدن در ادبیات امروز، تأمین حقوق ضعیفان (مانند زنان، اقلیت‌ها، معلولان و احیانا فقرا) است که از جمله شاخص‌های پنهان ولی بسیار مهم در فرایند تمدنیِ تمدن‌هاست (Bruce Mazlish, Civilization in a Historical and Global Perspective). به رغم توجه به حقوق ضعیفان در ادبیات تمدنی جدید، موضوع «یتیم» و تکریم او به مثابه شاخص در تمدن‌ها کمتر و شاید اصلا مورد بحث قرار نگرفته است. این شاید بدان سبب است که مسئله یتیم و وضعیت ایتام در نظام صنعتی، در قالب کودکان بی‌سرپرست، کودکان رهاشده، و کودکانِ کار (بعد از انقلاب صنعتی و سپس بعد از جنگ‌ جهانی دوم) و اخیرا کودکانِ تک‌والدینی، که یک آسیب تلقی می‌شوند، نمی‌تواند شاخصی برای یک تمدن به حساب آید، لیکن در تمدن اسلامی می‌توان از شخصیت یتیم، کرامت یتیم، و بلکه عزّتِ یتیم، که نه فقط یک آسیب بلکه یک فرصت تلقی می‌شود، به مثابه یک شاخص مهم و البته متمایز و متفاوت از شاخص‌های مدرن تمدنی سخن گفت. وجود آموزه‌های دینی و فرهنگ اسلامی برآمده از کتاب و سنت در میان مسلمانان موجب شده است که یتیم در میان مسلمانان نه صرفا یک فرد آسیب‌دیده‌ای که باید به او ترحم کرد (نگرش و کارکرد سلبی)، بلکه به مثابه فردی که تحت ولایت خاصۀ الهی است (الم یجدک یتیما فآوی) مورد احترام و گاه عزت قرار گرفته و همین نیز زمینه را برای رشد و ترقی یتیم در جامعه اسلامی فراهم نموده است (نگرش و کارکرد ایجابی) . همین که خداوند خود را حامی و متولی یتیم نامیده و نسبت به ظلم بر یتیم هشدار داده، باعث شده است که مومنان در حفظ اموال یتیم (در مذمت آکل مال الیتیم)، در تکریم یتیم (خیر بیوتکم فیه یتیم مُکرّم)، در ترحم بر یتیم (تحننوا علی ایتام الناس)، در پناه دادن بر یتیم (من آوی الیتیم)، در تأدیب و تعلیم و تربیت یتیم (ادّب الیتیم)، در نیکی بر یتیم (برّوا ایتامکم)، در شاد کردن یتیم (من فرح یتامی المومنین)، در نوازش یتیم (و لیمسح راسه) و در مراعات حقوق یتیم (من رعی الایتام)، اهل تقوی و مراقبت باشند (اتقوا الله فی الضعیفین النساء و الیتیم) و زمینه‌های لازم را برای رشد و ترقی و تعالی یتیم در جامعه اسلامی فراهم آورند. رویکرد ایجابی به یتیم، علاوه بر آموزه‌های دینی در کتاب و سنت، ریشه در نگرش‌های تحلیلی و اجتماعی هم می‌تواند داشته باشد. اینکه مثلا هرچند فقدان پدر خلاءهای محبت را برای فرد یتیم ایجاد می‌کند، محبت‌های بسیاری از سوی اطرافیان و بستگان برای یتیم فعال می‌کند، که نمونه آن را می‌توان در محبت برخی عموهای پیامبر اسلام بعد از رحلت عبدالله (پدر پیامبر) مشاهده کرد. شکل‌گیری موج محبت به یتیم بعد از فقدان پدر، خود یک پدیده جدید اجتماعی و برخوردار از ظرفیت انباشته انسانی و سرمایۀ اجتماعی است. علاوه بر این، هرچند فقدان پدر موجب یتیمیِ فرد می‌شود، نوعی از مسئولیت زودهنگام و استقلال در نظر و عمل را برای فرد یتیم ببار می‌آورد و رشد و ترقی او را سرعت می‌بخشد. همین حس تنهایی و ضرورت بازسازی خود موجب می‌شود که یتیم‌ها نه فقط نسبت به خود بلکه نسبت به دیگر افراد بی‌سرپرست نیز احساس مسئولیت ‌کنند و در رفع محرومیت دیگران تلاشی مضاعف از خود نشان دهند. نکته ایجابی دیگر در یتیم، گذرکردن از تابوهای قدیمی و جهش به سمت فضای جدید و دنیایی متفاوت است که گاه موجب می‌شود سیر طبیعی تکامل اجتماعی از نسل گذشته به نسل بعدی، سیری سریع و جهشی خارق‌العاده در فرد یتیم بوجود آید و فاصله‌ مثبت در ناحیه نسل‌ها را در کمترین زمان طی کند... ادامه 👇👇 @Habibollah_Babai