معنای «آنچه ترجمه نمی‌شود» (بخشی از کتاب «درآمدی بر مسئله‌های نوین تمدنی در جهان اسلام») جریان ترجمه در ایران، صرفا با ترجمه کردن‌ها مرزهای روشنفکری در ایران را تعیین نمی‌کند، بلکه این جریان حدود و مرز تفکر و فرهنگ عرفی را با ترجمه نکردن‌ها و نگفتن‌ها نیز رقم می‌زند. برای مثال کتاب «خدایی در کار نیست» از استیون هاوکینگ، پنج بار در ایران ترجمه شده است، ولی همین کتاب نزدیک به پنجاه کتاب ضد و نقد دارد که هیچکدام در ایران ترجمه نشده است. (عبدالرحیم گواهی) این رویکرد در بسیاری از زمینه‌های مختلف در علوم انسانی نیز صادق است. هر گونه از الهیات سیاسی و الهیات اجتماعی و الهیات فرهنگی که بخواهد مطالبی را با رویکرد ایجابی در نسبت دین و جامعه ارائه کند و مخاطبان دانشگاهی و حوزوی را  با اندیشه‌های دینی غرب مدرن آشنا کند، نوعا از اولویت‌های مترجمان برجسته در کشور خارج می‌شود و ترجمه نمی‌شود. برای مثال موضوع «الهیات عملی» (Practical Theology) که تحقیقات مربوط به آن بیش از 60 سال در دنیای غرب (آمریکا و اروپا) شکل گرفته است، در ایران  حتی در اندازه یک مقاله انعکاس نیافته است. این نه بدان سبب است که مترجمان ما از آن بی اطلاع هستند، بلکه بدان جهت است که این پژوهش‌ها در راستای پروژه سکولاریزاسیون در ایران و در جهان اسلام نیست. از این جهت باید به جرأت گفت که ترجمه در ایران، کانالی است برای سانسور غرب مدرن. و البته  یکی از عواملی که «غرب در غرب» را از «غرب در شرق» متفاوت می‌کند، همین «ترجمه‌های ایدئولوژیک» در جهان اسلام است.  @Habibollah_Babai