نکات تحلیلی از مشاهدات علمی و تجربیات پژوهشی در آمریکا
قسمت اول: آسیبهای شناختِ غرب در غرب
شناخت غرب برای کسانی که به غرب سفر میکنند، به دو دلیل، نه آسان بلکه گاهی دشوار است: الف) پارادوکسهای موجود در فرهنگ و زندگی آمریکایی که موجب دوگانه اندیشیِ کسانی میشود که غرب را تازه تجربه میکنند. ب) پیشفرضهای ذهنی و پیشزمینههای فرهنگی و تربیتیِ آنهایی که به غرب سفر میکنند. چنین پیش فرضهایی، تفسیر رخدادهای اجتماعی در خیابان را نه فقط برای تازهواردها، بلکه برای اقامت گزیدگان ایرانی در آمریکا نیز دشوار کرده است. برای فهم بهتر این موضوع به مثالهای زیر توجه کنید:
(۱) در آمریکا، توقف رانندهای ماشین (از فاصلهی دور) در مواجهه با عابر پیاده برای آن است که حق قانونی فرد پیاده مراعات گردد، ولی در ایران چنین پیشامد نادری، تصمیم اخلاقی فرد راننده در احترام به عابر پیاده را نشان میدهد. در غرب، معمولاً جبراقتصادی چنین حرکت الزامآور قانونی در خیابان را موجب میشود بی آنکه مفهوم اخلاقی ویژهای را در برداشته باشد؛ البته عامل قانونی و اقتصادی که با فشار پلیسی، چنین رویه اخلاقی را بوجود میآورد، به نوعی از اخلاق جبرگونه و عادت یافته در اقلیتی از مردم انجامیده است که در نبود قانون نیز، آنها به این نوع اخلاق و رفتار درونی شده، التزام داشته و آن را رفتاری انسانی و معقول قلمداد میکنند.
(۲) در ادارات دولتی و غیردولتی، آمریکا، اخلاق حرفهای و آداب رفتاری در تعامل با ارباب رجوع چنان برجسته است که موجب میشود افراد تصور کنند که خوش خلقی در این جامعه به عنوان یک ارزش انسانی و اخلاقی مورد تأکید است، ولی با مراجعات مکرر و مشاهدات مختلف معلوم میشود که برخوردهای اخلاقی با سیاه و سفید، مسلمان و مسیحی، و زن و مرد، یک قانون است. این قانون آنچنان در سیستم اجتماعی آمریکا تضمین شده است، که مسایلی همچون تبعیض نژادی (مسئله سیاهان) با سرعت غیرقابل تصوری در چارچوب ارزشهای دموکراسی و سرمایهداری در حال تغییر است. سیاهان آفریقایی که پنجاه سال پیش از این، انسان بودنشان در غرب مورد سؤال بوده است (البته هنوز ذهنیت عمومی نسبت به این مسئله به موجب فرهنگ خاص سیاهان و آمار بالای بزهکاری در میان آنها از بین نرفته است.) امروزه به یکی از عوامل تعیین کننده در سطوح بالایی اجرایی و سیاسی بدل شدهاند که نمونه آن را میتوان در انتخابات ریاست جمهوری و انتخاب رئیس جمهور سیاه از سوی مردم آمریکا مشاهده کرد.
اخلاقی بودن سیستم اجتماعی با افراد غیر آمریکایی و یا سیاهان آمریکایی، در نگرش ما ایرانیها به معنای اخلاقی و ارزشی بودن سیستم اداری و اجتماعی است، در حالیکه در فرهنگ آمریکایی، رفتار اخلاقی در محل شغل ضرورتا کار اخلاقی و ارزشمدارانه نیست، بلکه کاری است قانونی که از رهگذر آن، سود بیشتری به شرکتهای اقتصادی میرسد. از همین رو کسی که در نظام سرمایه داری شغل دارد و به صورت طبیعی هم نگران از دست دادن شغل خود است، باید از توانایی اخلاقی خوبی برخوردار باشد که بتواند رضایت مشتریان را به دست آورد.
(۳) در سیستم اجتماعی آمریکا مزاحمتهای خیابانی نسبت به خانمها وجود ندارد. به جرأت میتوان گفت که در مدت اقامت خود در آمریکا در شهر شارلوتسویل، موردی از مزاحمتهای خیابانی مشاهده نکردم. این بدان معنا نیست هرگز چنین پدیدهای آنجا وجودد ندارد. نبود مزاحمتهای آشکار، نشان از واقعیتهایی درجامعه فرهنگی غرب دارد. چرا یک پسر جوان در خیابان و یا در کلاسی که در کنارش دختران نیمه عریان نشستهاند، نسبت به جنس مخالف ایجاد مزاحمت نمیکند و حواسش هم سر کلاس پرت نمیشود؟ چنین رخدادی در ایران، قاعدتا باید نشان از حیا و عفت آن پسر جوان داشته باشد، ولی این معنای از حیا هرگز در چارچوب فرهنگی غرب شناخته شده نیست. نبود مزاحمت خیابانی به گونهها و علتهای مختلفی بوجود آمده است:
@Habibollah_Babai
ادامه 👇👇👇