📝عنایت شگفت انگیز امیرالمومنین علیه السلام به سید حمیری در هنگام جان دادن 🔷راوی نقل می کند که روزی برای عیادت سید به خانه ی او رفتم. دیدم که حالش بسیار وخیم است و رو به موت نهاده است. غیر از من، تعدادی از همسایه ها نیز آمده بودند که عثمانی مذهب( و ضد شیعه) بودند. ناگهان دیدم در صورت سید، لکه ی سیاهی پیدا شد و لحظه به لحظه بزرگ و بزرگ تر می شد تا اینکه سیاهی، تمام صورت سید را فراگرفت. همه ی اینها در حالی بود که سید مردی خوش چهره و پیشانی بلند بود. چون این اتفاق افتاد، شیعیانی که در آنجا بودند، همه ناراحت شدند. ناصبی ها نیز خوشحال از این اتفاق، شروع به بدگویی از شیعه کردند. از قضا این حالت چندی بیش طول نکشید. همه دیدند که در همان نقطه ی سیاهی اول، یک نقطه ی روشن پیدا شد و این روشنایی لحظه به لحظه گسترش می یافت تا جایی که تمام صورت سید را روشن و سفید کرد. سید خنده ای کرد و همانجا شعری سرود به این مضمون : آنها که خیال می کنند علی، دوستدار خود را از مشکلات نجات نمی دهد، در اشتباهند.به خدا داخل بهشت شدم و خداوند نیز از گناهانم گذشت.ای دوستان علی، خوش حال باشید و تا دم مرگ، او را مولای خود بدانید و پس از او نیز فرزندانش را، یکی پس از دیگری . سپس شهادتین را گفت و به ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام نیز شهادت داد و خودش چشم هایش را روی هم گذاشت. روح او چنان آرام از بدنش جدا شد که انگار شعله ی شمعی بود که خاموش شد. وقتی این قضیه در میان مردم پخش شد موافقان و مخالفان او، همگی در تشییع جنازه اش شرکت کردند. 🔸حدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَوْنِ بْنِ أَبِي حَرْبِ بْنِ أَبِي الْأَسْوَدِ الدُّؤَلِيِّ، عَنْ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَوْنٍ، قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى السَّيِّدِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْحِمْيَرِيِّ عَائِداً فِي عِلَّتِهِ الَّتِي مَاتَ فِيهَا، فَوَجَدْتُهُ يُسَاقُ بِهِ، وَ وَجَدْتُ عِنْدَهُ جَمَاعَةً مِنْ جِيرَانِهِ، وَ كَانُوا عُثْمَانِيَّةً، وَ كَانَ السَّيِّدُ جَمِيلَ الْوَجْهِ، رَحْبَ الْجَبْهَةِ، عَرِيضَ مَا بَيْنَ السَّالِفَتَيْنِ، فَبَدَتْ فِي وَجْهِهِ نُكْتَةٌ سَوْدَاءُ مِثْلُ النُّقْطَةِ مِنَ الْمِدَادِ، ثُمَّ لَمْ تَزَلْ تَزِيدُ وَ تَنْمِي حَتَّى طَبَقَتْ وَجْهَهُ- يَعْنِي اسْوِدَاداً- فَاغْتَمَّ لِذَلِكَ مَنْ حَضَرَهُ مِنَ الشِّيعَةِ، فَظَهَرَ مِنَ النَّاصِبَةِ سُرُورٌ وَ شَمَاتَةٌ، فَلَمْ يَلْبَثْ بِذَلِكَ إِلَّا قَلِيلًا حَتَّى بَدَتْ فِي ذَلِكَ الْمَكَانِ مِنْ وَجْهِهِ لُمْعَةٌ بَيْضَاءُ، فَلَمْ تَزَلْ تَزِيدُ أَيْضاً وَ تَنْمِي حَتَّى أَسْفَرَ وَجْهُهُ وَ أَشْرَقَ، وَ افْتَرَّ السَّيِّدُ ضَاحِكاً، وَ أَنْشَأَ يَقُولُ: كَذَبَ الزَّاعِمُونَ أَنَّ عَلِيّاً لَنْ يُنْجِيَ مُحِبَّهُ مِنْ هَنَاةٍ قَدْ وَ رَبِّي دَخَلْتُ جَنَّةَ عَدْنٍ وَ عَفَا لِي الْإِلَهُ عَنْ سَيِّئَاتِي فَأَبْشِرُوا الْيَوْمَ أَوْلِيَاءَ عَلِيٍ وَ تَوَلَّوْا عَلِيّاً حَتَّى الْمَمَاتِ ثُمَّ مِنْ بَعْدِهِ تَوَلَّوْا بَنِيهِ وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ بِالصِّفَاتِ ثُمَّ أَتْبَعَ قَوْلَهُ هَذَا:" أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حَقّاً حَقّاً، وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ حَقّاً حَقّاً، أَشْهَدُ أَنَّ عَلِيّاً أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ حَقّاً حَقّاً، أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ" ثُمَّ أَغْمَضَ عَيْنَيْهِ بِنَفْسِهِ، فَكَأَنَّمَا كَانَتْ رُوحُهُ ذُبَالَةً طَفِئَتْ، أَوْ حَصَاةً سَقَطَتْ... فَانْتَشَرَ هَذَا الْقَوْلُ فِي النَّاسِ، فَشَهِدَ جَنَازَتَهُ وَ اللَّهِ الْمُوَافِقُ وَ الْمُفَارِقُ. 🔗امالی طوسی، ص 627 @Hadith1398