من دختر سه ساله فخر زمانه ام
نور دو چشم فاطمه را نازدانه ام
روز از فراق روی پدر همدم غمم
شبها انیس و مونس آه شبانه ام
بابا که دل به امید تو بسته ام
در گوشه ی خرابه بود آشیانه ام
مانند شمع گشته دل عمه ام کباب
از بس که جان گداز بود این ترانه ام
هر کودکی به دهر بگیرد بهانه ای
تنها توئی و دیدن رویت بهانه ام
بابا ز راه لطف بیا و مرا ببر
از کنج خرابه ی غم سوی خانه ام
دشمن به جای آن که تسلی دهد مرا
از کینه می زند به خدا تازیانه ام
@Hafez1356