⭕️ چشم شیطان و گزلیک ایمان
◀️
شهید مدافع حرم، هادی ذوالفقاری را کمتر کسی از جبهۀ انقلابیون است که اقلِّکم نامش را نشنیده باشد و با خصائل اخلاقی و انقلابیاش آشنا نباشد.
از برادر و خواهران همسنگرم در جبهۀ انقلاب اسلامی در فضای مجازی میخواهم که اگر نام آقا هادی را نشنیدهاند، قبل از خواندن این مطلب، کتاب «پسرک فلافل فروش» را تورق کنند.
رفقای ایرانش گفتهاند: «در خیابانهای تهران و کوچههایش که راه میرفت، سرش پایین بود و در دورۀ طلبهگی وقتی به ایران میآمد، نمیتوانست در تهران دوام بیاورد».
خود آقاهادی میگفت: «خیلی از وضعیت حجاب خانمها توی تهران ناراحتم. وقتی آدم توی کوچه راه میره، نمیتونه سرش رو بالا بگیره. یه نگاه حرام، آدم رو خیلی عقب میاندازه. اما نجف اینطوری نیست».
رفیق شیرازیِ آقاهادی که ساکن نجف بود و این اواخر همراز هم شده بودند، توی کتاب میگوید: «یکبار به دیدنم آمد و گفت میخواهم برای پیادهروی اربعین به بصره بروم و مسیر طولانی بصره تا کربلا را با پای پیاده طی کنم. آن روز متوجه شدم که پشت دست هادی به صورت خاصی زخم شده. بعد از سفر به منزل ما آمد و کمی استراحت کرد. بعد که حالش کمی جا آمد، نگاهم به زخم دستش افتاد که بعد از گذشت این همه روز، هنوز بهتر نشده بود. پرسیدم این زخم پشت دستت برای چیه؟ خیلی وقته که میبینم سوخته. حرف را عوض میکرد و نمیخواست جواب بدهد. بالاخره توانستم از زیر زبزبانش حرف بکشم! مدتی قبل در یکی از شبها خیلی اذیت شده بود. میگفت شیطانِ شهوت به سراغم آمده بود. تنها چارهای که به ذهنم رسید، این بود که دستم را بسوزانم!»
◀️ حالا اول از خودم و بعد از شما خواهران و برادران مؤمن و انقلابیام میپرسم:
وقتی در کوچه پسکوچههای ولدههای اسرائیلی اینستاگرام و واتساپ و تلهگرام قدم میزنید، یا پیش خودتان به خلوتکدۀ این شیاطین سرک میکشید، هیچ به طنابهای این ملاعین فکر کردهاید، که برای هر یک از ما طناب بهدست دنبالمان هستند⁉️ هیچ کی، حتی حضرات عرفای واصل و کُمَّل و انبیاء و ائمۀ معصوم را از قلم نینداخته⁉️ یعنی ماها اینقدر از نفس خودمان خاطرجمعیم که از هجوم این ابلیسکهای شجرۀ خبیثه، بر خود نمیلرزیم⁉️‼️
🖊 منصور ایمانی
#⃣
#صیانت_از_ایران
🇮🇷 جبههٔ
#انقلاب اسلامی در فضای مجازی
✊🏻 @jebheh