🎷 شب پر شور سامان جلیلی در سالن شوری ✍🏼 گزارش نوریه بلبل با عکس‌های مجید و هادی افشار ▫️بعد از سال‌ها تجربه‌ی دلهره‌آور و استرس‌زای کنکور سراسری این بار سالن شوری پر از شور و تخلیه‌ی انرژی بود. سامان جلیلی خواننده‌ی پاپ کشور با صدایش زمستان هنوز سرد نشده‌ی گراش را گرم‌تر از قبل کرد. ▫️‌پنجشنبه ۷ دی ۱۴۰۲ گراش کمی متفاوت‌تر از همیشه بود. در دو سانس بیش از هزار نفر برای کنسرت به سالن شوری آمدند. با تکمیل شدن ظرفیت بلیت فروشی حدود ۶۰ صندلی نیز اضافه شده بود تا همه بتوانند در سالن حضور داشته باشند. بلیت ۳۵۰ هزار تومانی این کنسرت نیز نتوانست جلو استقبال علاقه‌مندان موسیقی را بگیرد. ▫️چهره‌های بشاش و ذوق‌دار مردم بعد از سانس اول نشان از این می‌داد که من هم قرار است دقایقی بعد شور حبس شده‌ی چند ساله‌ام را آزاد کنم و شبی خاطره‌ساز را تجربه بکنم. 🔻قبل از کنسرت ▫️تاخیر که مهمان همیشگی تمام مراسم‌ها است این بار هم سروکله‌اش در این مراسم پیدا بود. مردم دسته دسته وارد سالن می‌شدند و بعد از جاگیر شدن، بین‌شان پرسه زدم و از حال و هوایشان پرسیدم. «تفریح» نکته‌ی مشترک همه‌ی آن‌ها بود. یکی از خانم‌های تماشاگر گفت :« گراش و لار و اوز به جز صحرا رفتن تفریحی برای خانم‌ها ندارد و این کنسرت باعث شده از آن تفریح تکراری کمی فاصله بگیریم و انتخاب اول‌مان بشود.» 🍿 بیشترین نکته‌ای که توجه‌ام را جلب کرد حضور با خانواده‌ی مردم بود. مردم با کیسه‌های پر از خوراکی به دنبال شماره‌های صندلی‌شان بودند و عوامل اجرایی حاضر در سالن راهنمای آن‌ها در پیدا کردن صندلی‌هایشان بودند. ▫️ سالن پر شد و کمی از هیجان فروکش شده‌ی تماشاگران با تیزر تبلیغاتی دوباره اوج گرفت. 🔻‌حین کنسرت ▫️‌‌بعد از شمارش معکوس ۶۰ به ۱ بالاخره انتظارها به سر رسید و سامان جلیلی به روی صحنه آمد. مردم تنها ابزار پذیرایی‌شان همان دست و جیغ و هورا همیشگی بود. تقریباً صدا به صدا نمی‌رسید. ▫️همه موبایل به دست لحظاتی را که به چشم می‌دیدند را به جز حافظه‌ی تصویری مغزشان به حافظه‌ی تصویری موبایلشان هم می‌سپردند. پناه بردن به موبایل کاری که خیلی‌ها در حین کنسرت انجام ‌می‌دادند. بعضی از آهنگ‌ها حرف دل خیلی‌ها بود. این را از همخوانی کردنشان و تکان دادن سر و دست‌هایشان با آهنگ متوجه شدم. ▫️آهنگ‌های شش و هشت از تمامی آهنگ‌ها پرمشتری‌تر بود. بعد از هر آهنگ صدای مردم برای آهنگ‌های شاد بلند می‌شد. از گوشه گوشه‌ی سالن اسم کوچک خواننده شنیده می‌شد که می‌گفت: «سامان دوسِت داریم». 🔻بعد از کنسرت ▫️کنسرت تمام شد. گروهی از مردم سریع از صندلی‌هایی که دقایقی شاهد شادی آن‌ها بود جدا شدند. بعضی دیگر از مردم اما دل‌شان نمی‌آمد از صندلی‌ها سالن شوری دل بکنند. از آن‌ها که نشسته بودند پرسیدم، چطور بود ؟ در جوابم گفتند :«عالی، عالی بود. کاش باز هم از اینجور برنامه‌ها برگزار می‌شد.» 💬 ‌گروهی از مردم از تاخیر به وجود آمده و معطلی در موقع ورودشان کمی دلخور بودند. رضایت بعضی‌ها هم بیشتر به خاطر کیفیت برگزاری برنامه بود چون در تجربه‌های قبلی‌شان در شهرهای همجوار در برگزاری برنامه‌های کنسرتی که رفته بودند گاهی تجربه‌های بدی داشتند. باز هم «تفریح» نکته‌ای بود که هم خانم‌ها و هم آقایان در آن اشتراک نظر داشتند و لازمه‌ی هر چند وقت یک بار کنسرت‌ها و برنامه‌های اینچنینی در شهر بودند. ▫️حالا که کمی از تب و تاب کنسرت فروکش کرده است و همه دوباره به روزمرگی خود برگشته‌اند لازم دانستم که برای برنامه‌های کنسرت در آینده، تهیه کنندگان اینگونه برنامه‌ها پیشنهاد بکنم که پکیج آبِ گرم و لیمو و عسل را هم در کنار فروش بلیط‌های کنسرت لحاظ کنند که هم برای سلامت حنجره‌های تماشاگران خوب است و هم برای اینکه فردای شب کنسرت با جمعی صدا گرفته از مردم در سطح شهر مواجه نباشیم. با تشکر. 🔻 گزارش کامل و عکس‌های بیشتر در هفت‌برکه: ☑️ 7Berkeh.ir/archives/141535 ▪️▫️▪️ 🔴 7Berkeh.ir ✔️ t.me/HaftBerkeh ✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa ✔️ Instagram.com/7Berkeh ✔️ eitaa.com/Haftberkeh ✔️ Ble.ir/7Berkeh