🎭 اتللو در سرزمین عجایب
✍️ راحله بهادر
▫️ کارشناس ارشد زبان و ادبیات انگلیسی
🎭 اجرای تئاتر «دروغ» نوشتهی فلوریان زلر نویسندهی فرانسوی، به کارگردانی علیرضا خادمپور و بهآذین کرامتی از سوی گروه نمایش صحنه اوز در آبان ۱۴۰۳ بهانهای برای نوشتن این یادداشت شد.
📖 عشق و خیانت؛ از تراژدی کلاسیک تا کمدی عصر تکنولوژی
▫️ اگر نگاهی تاریخی، موردی و کوتاه به سیر نمایش خیانت در آثار نمایشی بیندازیم، میبینیم حتی ژانری که خیانت در آن نوشته میشد امروزه عوض شده است. از نمایشنامهی اتللو (۱۶۰۴) ویلیام شکسپیر که در آن اتللو همسر بیگناهش دزدمونا را تنها به خاطر سوءظن و حسادتی کور که در آن پای همکارش کاسیو در میان است، به قتل میرساند و در ژانر تراژدی است، تا نمایشنامهی دروغ (۲۰۱۷) نوشتهی فلوریان زلر که یک کمدی-درام اجتماعی است، میتوان به سیر بنیادین نگاه نمایشنامهنویسان و چگونگی عرضهی مفاهیم سخت پی برد و این تغییر متاثر از تغییر مخاطب یا مصرفکننده و نوع نیاز جامعه به چگونگی عرضهی آن کالا است. درونمایهی خیانت، و تقابل حقیقت و دروغ و نوع ژانر نمایشی برای عرضهی آن با تمرکز بر این دو نمایشنامه، دستمایهی تحلیل کوتاه در این یادداشت است.
◾️ مقایسهی گفتمان خداباوری
▫️در نمایشنامهی شکسپیر، اتللو که یک ژنرال مغربیِ سابقا مسلمان و نوکیش مسیحی است با حساسیت نسبت به خیر و شر و داشتن هویتی خداباور، حتی احتمالِ اشتباهِ خیانت را بر نمیتابد و با حسادتی که ریشه در عشق دارد، همسرش را به قتل میرساند. اما در نمایشنامهی دروغ جایی به خداباوری یا اعتقادات دینی شخصیتها اشارهای نمیشود.
📢 چندصدایی در برابر تکصدایی
▫️ در حالی که در نمایشنامهی اتللو تکصدایی یعنی قدرت هژمونیک در سوبژهی مرد باعث میشود صداهای دیگر از جمله صدای شخصیت زن روایت دزدمونا شنیده نشود و نمایشنامه به شکل تکبعدی، تنها صدای قهرمان مرد داستان باشد، در نمایش دروغ چندصدایی را میتوان شنید. در اتللو زن نمایش به حاشیه رانده شده و قربانی قدرتی است که پشتوانهی آن مذهب، سنت و نقش اجتماعی است. در نمایش دروغ، داستان به کلی متفاوت است. حالا زنهای داستان آلیس (با بازی فاطمه لطافت) و لورانس (با بازی پریسا افسری) میتوانند دروغ بگویند، به خیانت اعتراف کنند و همچنان زندگیشان را بکنند. هر کدام نیز دیدگاه خودشان را دارند. از پل (با بازی عدنان دانشی) که معتقد است همسرش آلیس نباید حقیقت را به زوجی که دوستشان هستند بگوید، مبادا ارتباطشان خراب شود و آن را «ملاحظهی اخلاقی» میداند، تا میشل (با بازی مجتبی نجمالدینی) که پل را قانع میکند زیادی قضیه را جدی گرفته است و نیازی به واکنش نیست. در این نمایش، ترس از صدای «مرجع» وجود ندارد و همهی صداها در یک سطح شنیده و دیده میشود.
🌀 مصرفگرایی و کالاانگاری
▫️ در نظام سرمایهداری و سرمایهداری فرهنگی میتوان هر چیزی را در قالب «کالا» روایت و بازنمایی کرد. در نمایش دروغ، عشق یا پایبندی به روابط کالایی است که با دلزدگی از آن میتوان آن را از نو خرید. که وقتی لذت مصرف کالایی تمام شد باید به سراغ کالاهای دیگر رفت و بازار در قالب جامعه همیشه این تمایل را رفع خواهد کرد.
🔄 نکتهی آخر اینکه توجه مخاطب عصر تکنولوژی را نمیتوان به سادگی جلب کرد. انبوه صفحات رنگی و موضوعات و سرگرمیها، کار را برای هر نمایشنامهنویسی دشوار میکند. اما زلر با شناخت مخاطب و نوع عرضهی کالا به او، از عهدهی این کار دشوار برآمده است. انتخاب میزانسن خانه، زوجهای جوان، طرح موضوعات جدی در قالبی متضاد، حاضرجوابیها و باز گذاشتن پایان نمایش که مخاطب دست آخر نمیداند این داستان تا کجا دروغ و تا کجا حقیقت است، از ویژگیهای مشتریپسند بودن این کالای فرهنگی است.
🔻
#یادداشت کامل در هفتبرکه:
☑️
7berkeh.ir/archives/152699
▪️🎭▪️
🔴
7Berkeh.ir
✔️ Whatsapp :
bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️
eitaa.com/Haftberkeh
✔️
t.me/HaftBerkeh
✔️
Ble.ir/7Berkeh