امروز در راه بازگشت از فریضه مهم رأی ریزی، مادر یکی از شهدای نوجوان عزیزمون رو دیدم چند دقیقه ایستادیم به صحبت کردن، از اهمیت شرکت در انتخابات می گفت یک خاطره خیلی تکان دهنده از فرزند شهیدش گفت😰 می گفت وقتی پسرش بازم عازم جبهه بوده و بهش گفته تو دِینت رو ادا کردی دیگه نمی خواد بری! شهید نوجوان به مادرش گفته مادر :کشور و ناموس در خطر هست، بعد گفته یه روز همراه با یک رزمنده روحانی به یک گودال می رسن که یک زن به طور کاملا لخت توی گودال بوده، که بعثی های بی شرف به این زن به طور دسته جمعی تجاوز کردن، و این زن بیچاره می گفته نزدیک نیائید (چون هیچ پوششی نداشته 😱) اون فرد روحانی عمامه و عباش رو پرتاب می کنه توی گودال که زن بیچاره خودش رو بپوشونه 😓 بله رزمندگان ما جلوی چنین وحوشی ایستادن و نگذاشتن یک وجب از این سرزمین به دست دشمن بعثی و عوضی بیفته 👊 ✍جنتی