505.8K
شاعر:حاج احمد واعظی ای نور چشم ترم،ای پسرم رضا کجایی تو می گردد این دل و جان،باغ جنان اگر بیایی تو شکسته این پر من خون شده ساغر من بازآ بازآ و بگیر بر زانویت سر من نور دو چشم ترم بیا بیا پسرم کُند و زنجیر بلا،خصم دغا به گردنم بسته زنجیر گردن من،از غم من به ناله بنشسته همچون زهرای جوان من با این قد کمان می گویم من که خدا مرگ من را برسان نور دو چشم ترم بیا بیا پسرم در کُنج سینه ی من،آتش غم زده زبانه ها افطار روزه ی من،داده عدو به تازیانه ها صد آه و آوُخ من غم بوده پاسخ من می زند دشمن دون سیلی ها بر رُخ من نور دو چشم ترم بیا بیا پسرم https://eitaa.com/HajAbasVaezii