زبان حال زینب و حسین :
👈 از اسارت، تا خرابه شام
زبان حال زینب این بود:⬇️ گفت کای لبتشنهی، بحر وصال
بعد از اینت در کجا بینم جمال
حسین جان، شما که به مقام شهادت مطلق میرسی، من کجا شما را ببینم؟⬅️
حسین جواب می دهد:
گفت بیرون از مکان و لامکان
چون شوی یابی ز دیدارم نشان
امام فرمود:
من به مقام غیب میروم... اگر میخواهی مرا ببینی، باید به آن مرتبهی غیب توجه داشته باشی، اما اسرار اسارت را بدان، زینب جان...⬅️
🏴 اسرار اسارت چیست؟گر شوی، بی منزل و مأوا سزاست
تو حقی گو ذات حق را جا کجاست
🔲 زینب جان شما نباید مقید به قید خاصیباشی، تو مظهر حق متعالی. *ذات حق متعالکه جا و مکان ندارد، در هیچ جایی نیست، اما در همه جا هست...
💠 زینب جان، تو با اسارتت، باید همهی منازل هستی را از خودت پر کنی... تا کجا؟ باید تا خرابهی شام بروی. 💓 عشق برای اینکه خودش را نشان دهد خودش را تا انزل مراتب وجود ظهور میدهد.
رهرو منزل عشقیم و ز سرحد عدم
تا به اقلیم وجود این همه راه آمدهایم
🔲 عشق از مقام عدم، که همان مقام غیب الغیوبی است تا این جایی که ما هستیم، سریان دارد. پس جناب زینب! شما باید با اسارتت، این عشق حسینی را بِکِشی و در تمام مخلوقات گسترش دهی، أَلَمْ تَرَ إِلَىٰ رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ؟! [۱](فرقان/۴۵)
حال که اینگونه شد، بدان که تو اسیر نیستی... تو امیری...
💓 وقتی تو عشق را در میان تمامیموجودات سریان میدهی و همهی موجودات به سریان این عشق زنده هستند، آیا تو اسیری یا امیری؟!گنج توحیدی تو، از ویران مرنج
⁉️ چرا نباید از ویرانه و خرابه رنجید؟
چون گنج، در ویرانه است... .
در داستان حضرت خضر و موسی شنیدید که حضرت خضر گفت: در این خرابه، گنجی هست. خرابه کنایهاز همین عالم دنیا و عالمحد و کثرات و قیود است.باطن این قید را ببینی میشود گنج... 🔲 بشر در حدود دنیا و نفس و هواهاینفسانی غرق شده است، اگر این حدود را کنار بزند، خدا را میبیند. اگر این پردهی حدود و قیود را بیندازد، خدا آشکار میشود!💠 خدا که دور نیست... به محض اینکه از حد بگذری، به حق واصل میشوی . خدا بی حد است لذا در تمام حدود حضور دارد. جایی نیست که خدا آنجا نباشد.
«وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ»[و او از رگ گردن نزدیکتر است]«... أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ»[... از خودت به خودت نزدیکتر است...]
۲. آیا به [قدرت و حكمت] پروردگارت نظر نكردی كه چگونه سایه را امتداد داد و گستراند؟ و اگر میخواست آن را ساكن و ثابت میكرد، آن گاه خورشید را برای [شناختن] آن سایه، راهنما [ی انسانها] قرار دادیم. (فرقان/۴۵)