(آيه ١٣) -در تعقيب بحثى كه در بارۀ پيمان خدا با بنى اسرائيل در آيه قبل گذشت، در اين آيه اشاره به پيمان شكنى آنها و عواقب اين پيمان شكنى مى‌كند و مى‌فرمايد: «چون آنها پيمان خود را نقض كردند ما آنها را طرد كرديم و از رحمت خود دور ساختيم و دلهاى آنها را سخت و سنگين نموديم» (فَبِما نَقْضِهِمْ مِيثاقَهُمْ لَعَنّاهُمْ وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِيَةً) . در حقيقت آنها به جرم پيمان شكنى با اين دو مجازات، كيفر ديدند، هم از رحمت خدا دور شدند، و هم افكار و قلوب آنها متحجر و غير قابل انعطاف شد. سپس آثار اين قساوت را چنين شرح مى‌دهد: «آنها كلمات را تحريف مى‌كنند و از محل و مسير آن بيرون مى‌برند» (يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ) . و نيز «قسمتهاى قابل ملاحظه‌اى از آنچه به آنها گفته شده بود به دست فراموشى مى‌سپارند » (وَ نَسُوا حَظًّا مِمّا ذُكِّرُوا بِهِ) . بعيد نيست قسمتى را كه آنها به دست فراموشى سپردند، همان نشانه‌ها و آثار پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله باشد كه در آيات ديگر قرآن به آن اشاره شده است، و نيز ممكن است اين جمله اشاره به آن باشد كه مى‌دانيم تورات در طول تاريخ مفقود شده، سپس جمعى از دانشمندان يهود به نوشتن آن مبادرت كردند و طبعا قسمتهاى فراوانى از ميان رفت و قسمتى تحريف يا به دست فراموشى سپرده شد، و آنچه به دست آنها آمد بخشى از كتاب واقعى موسى (ع) بود كه با خرافات زيادى آميخته شده بود و آنها همين بخش را نيز گاهى به دست فراموشى سپردند. سپس اضافه مى‌فرمايد: «هر روز به خيانت تازه‌اى از آنها پى مى‌برى، مگر دسته‌اى از آنها كه از اين جنايتها بركنارند و در اقليتند» (وَ لا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلى خائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلاّ قَلِيلاً مِنْهُمْ) . و در پايان به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دستور مى‌دهد كه «از آنها صرف نظر كن و چشم بپوش، زيرا خداوند نيكوكاران را دوست دارد» (فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اصْفَحْ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ) . بطور مسلم اين گذشت و عفو در مورد آزارهايى است كه به شخص پيامبر رسانيدند نه در مسائل هدفى و اصولى اسلام كه در آنها گذشت معنى ندارد. برگزیده تفسیر نمونه - 1، صفحه 501