پسر کوچک‌تر شهید اطهر هم جلو می‌آید؛ می‌گویند مداح است و کلاس ششمی؛ از آقا می‌پرسد: - اگر امام خمینی بود، شما ازش چی می‌خواستین؟ آقا دست پسر را می‌گیرد و به دیوار روبه‌رویش نگاه می‌کند؛ همگی گوش‌هایشان را تیز می‌کنند که آقا چه جوابی می‌خواهد بدهد. آقا بعد از کمی تأمّل می‌گوید: - «فرق میکنه؛ اگر در سنّ شما بودم یه چیز میخواستم؛ اگر حالا بودم یه چیز دیگه میخواستم». - حالا فکر کنین تو سنّ من بودین! - «بهترین چیز دعاست؛ ازش میخواستم که برام دعا کنه که بتونم مثل امام خمینی حرکت کنم. این بهترین چیزه.» پسر که گویا انتظار چنین جوابی را نداشته، کمی سرش را پایین می‌اندازد! آقا با خنده ادامه می‌دهد: «حالا اگه انگشتر هم بخوای میدیم بهتون، حرفی نداریم!» و دوباره همه می‌خندند. @Hamrahe_Shohada