در قیام اباعبدالله ع قیامی توحیدی بود. یعنی نه تنها آرمان و هدف قیام تحقق توحید بود، بلکه منطق آن هم توحیدی بود. توحید یعنی نفی باطل و اقامه حق. اقدام حضرت آیا چیزی غیر از این بود؟ منطق حسینی در این قیام توحیدی، منطق و بود. نفی و زدودن ذلت، و اصرار بر عزت، منطق حرکت حسین بن علی ع را پی‌ریزی کرده بود. آن‌جایی که فرمود اگر قرار است بین شمشیر و ذلت یکی را انتخاب کنم، هیهات منا الذله، ذلت را انتخاب نکرده و با عزت کشته می‌شوم. رهایی از بند ذلت گاهی آن قدر مشکل می‌شود که ممکن است فقط خون حسین ع برای زدودن آن لازم شود. جامعه ذلیل تا جایی می‌تواند پیش رود که فاجعه کربلا را ایجاد کند! کربلا هشدار بسیار بزرگی است که مبتنی بر معرفت توحیدی وقتی نشانه‌های ذلت در فرد یا جامعه دیده شد، زودتر باید آن را درمان کرد، وگرنه آن قدر می‌تواند بدخیم شود که کندن غده سرطانی آن به بهای خون عزیزترین‌ها تمام شود. در ، ذلت در مقابل عزت قرار دارد. ذلت آن جایی است که کسی عزیز نیست. عزیز یعنی نفوذناپذیر. وقتی مردم و جامعه نفوذپذیر می‌شوند، ذلیل شده‌اند؛ وقتی همه به هم وام‌دار می‌شوند و منافع‌شان به هم گره بخورد، به گونه‌ای که هیچ کس امر به معروف و نهی از منکر نکند چون جای دیگری منافعی دیگر و پیوندها و وابستگی‌ها و تعلقات دیگری دارد، این جامعه ذلیل است. این ذلت و به‌هم‌بستگی‌ها تا جایی می‌تواند پیش رود که هر حقی ناحق شود در حالی که همه می‌دانند، اما کسی کاری نمی‌کند چون همه وام‌دار هم هستند. اینجاست که آزادگی حسین ع تنها راه نجات می‌شود. آزادمردان حسینی عزیز هستند. غیر را به حریم راه نداده‌اند و دامن خود را نیالوده‌اند و پاک زیسته‌اند. این دست‌پاک‌ها تعلقی برای ماندن ندارند. لذا صریح هستند و شجاع. این همه جریان توحیدی عزت‌مداری را در مقابل ذلت‌گرایی شکل می‌دهد. yon.ir/0HaCO 🔸 جنبش معرفت توحیدی @MarefatTowhidi_ir