خلاصه ای است از سیره رسول اکرم صلی الله
تنفر از بیکاری و بطالت
از بیکاری و بطالت متنفر بود، می گفت: «خدایا!از کسالت و بی نشاطی، از سستی و تنبلی و از عجز و زبونی به تو پناه می برم.» (1)
مسلمانان را به کار کردن تشویق می کرد و می گفت: «عبادت هفتاد جزء دارد و بهترین جزء آن کسب حلال است.» (2)
امانت
پیش از بعثت برای خدیجه سلام الله - که بعد به همسری اش درآمد - یک سفر تجارتی به شام انجام داد.در آن سفر بیش از پیش لیاقت و استعداد و امانت و درستکاری اش روشن شد.او در میان مردم آنچنان به درستی شهره شده بود که لقب «محمد امین » یافته بود.امانتها را به او می سپردند.پس از بعثت نیز قریش با همه دشمنی ای که با او پیدا کردند، باز هم امانتهای خود را به او می سپردند، از همین رو پس از هجرت به مدینه، علی(علیه السلام)را چند روزی بعد از خود باقی گذاشت که امانتها را به صاحبان اصلی برساند.
مبارزه با ظلم
در دوران جاهلیت با گروهی که آنها نیز از ظلم و ستم رنج می بردند برای دفاع از مظلومان و مقاومت در برابر ستمگران همپیمان شد.این پیمان در خانه عبد الله بن جدعان از شخصیتهای مهم مکه بسته شد و به نام «حلف الفضول » نامیده شد. بعدها در دوره رسالت از آن پیمان یاد می کرد و می گفت حاضر نیستم آن پیمان بشکند و اکنون نیز حاضرم در چنین پیمانی شرکت کنم.
1.محجة البیضاء، ج 6/ص 44. 2.وسائل، ج 12/ص 16.