بعد از پایان دوره راهنمایی با راهنمایی دبیران خود و تشویق خانواده اش وارد حوزه در علمیه امام صادق هشتگرد شد تا از این طریق خدای خود را بهتر به شناسد. شهید کاملا" وجهه مذهبی و روحانی داشت در کلیه راهپیمائی ها شرکت می کرد عضو فعال بسیج بود از برگزار کنندگان دعاهای کمیل و توسل بود در نیمه های شب با خدای خودش خلوت می کردند مرتب به مزار شهدای محل میرفتند و با خاموشان آن دیار گفتگو می کردند موذن مسجد روستا بودند و همنشین محرومان و دوستدار انقلاب. وقتی که خواستند عازم جبهه شوند اعضای خانواده هر یک به طریقی می خواستند او را از تصمیم خود منصرف نمایند ولی او تصمیم خود را گرفته و به مادر بزرگش گفت شما که 60 سال داری اگر 60 سال دیگرهم خداوند به شما عمر عنایت نمایند بالاخره باید از این دنیا بروی ... ولی اگر شهادت نصیب من شود تا ابد مهمان او خواهم بود و زندگی جاودانه خواهم یافت تا اینکه با درخواست دویست تومان هزینه سفر و مقداری نخ با خلوص نیت به پیشگاه مهربانترین مهربان رفت و در عملیات کربلای 5 توفیق شهادت یافت و مصداق آیه شریفه(( و لا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیا )) شد. روحش شاد
🔹نکات برجسته در زندگی شهید:
الف) فعالیتهای مهم عبادی و معنوی: حضور در تکایاو حسینیه ها و مساجد دعای کمیل، توسل و سوگواری ایام عاشورای امام حسین(ع) و تشویق دوستان برای حضور در این مراسم.
ب) فعالیتهای مهم سیاسی و اجتماعی: شرکت در راهپیمائی ها و تظاهرات، مشارکت در فعالیت های اجتماعی روستا ساخت امکانات رفاهی و مسجد و...
ج) فعالیتهای مهم علمی، فرهنگی، هنری: شهید از استعداد هنری بهره مند بودند و جزو شاگردان نمونه حوزه از لحاظ خط بودند و در مسابقات علمی و فرهنگی و هنری مرتب شرکت می کردند.
د) ویژگیهای بارز اخلاقی ( با ارائه نمونه رفتاری ): مرتب نماز شب برگزار می کردند و هیچ وقت این امر مهم از وی فوت نمی شد . قرآن را بسیار تلاوت می نمودند با اشکهایشان موجب سردی آتش جهنم می شدندن از مستضعفان و محرومان دفاع می کردند و همیشه حمایت خود را از آنها اعلام می کردند .
✍خاطرات:
شهید موذن روستا بود در شبهایی که برف می بارید با زحمت به بالای پشت بام می رفت و اذان می گفت از شدت سرما شروع به گریه می کردند مادر به او می گفت: مجبور نیستی در چنین شرایط سختی به بالای پشت بام بروی شهید می گفت دست خودم نیست.
مادر شهید تعریف می کرد که روزی از خواب برخاست و گفت امام زمان ( عج) را در خواب دیدم که به طرف من می آمد و به من گفت که باید به جبهه بروم و سپس حرکت کرد. به همین علت من باید به جبهه بروم.
پیام شهید دلجوئی و حمایت از محرومان، پشتیبانی از ولایت فقیه، حضور در مسجد و شرکت فعال در دعای کمیل و توسل فراگیری علم ودانش و فرهنگ اسلامی.
📝وصیت نامه شهید سعید الله عابدینی
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و درود به منجی عالم بشریت حجة ابن الحسن (عج) و نائب بر حقش امام امت و امت شهید پرور امام و با سلام به تمامی رزمندگان اسلام و شهیدان از صدر اسلام تاکنون و با درود و سلام خدمت پدر و مادر عزیزم که بر من منت نهاده و مرا راهی مرکز علم و تقوی و روحانی حوزه نمودند تا من از جهل و گمراهی نجات یابم و سپاس بیکران به خداوند حق تعالی که به من توفیق عنایت فرمود تا در زیر سایه الطافش و در این راه گام بردارم و از ظلمت و تاریکی رهایی یابم و خود را بشناسم تا خدا را بیابم. پدر بزرگوار و مادر زحمتکشم از این که من شهید شدم اصلا" و به هیچ وجه ناراحت نباشید بلکه خیلی سربلند و شکر گزار باشید که من امانتی از طرف خداوند در دست شما بودم و به نحو احسن پس دادید همیشه در صحنه انقلاب باشید و از امام و اسلام حمایت کنید و راه شهیدان را که راه حسین (ع) است ادامه دهیدبرادرم و خواهرانم شما ها راه مرا ادامه دهید و از شهادت من حزن و اندوهی برخود راه ندهید و مقاوم و استوار در خط ولایت فقیه که همان خط انبیاء و اولیاء خداست باشید. ای امت شهید پرور و استوار که تا حال از اسلام و قرآن پشتیبانی کرده اید و شهدای بس گرانقدر را تقدیم این عقیده تان نموده اید سعی کنید از این به بعد هم حتی بهتر از گذشته از آیین خداوندی