📜 تدبیر مملکتداری
آوردهاند که انوشیروان عادل را در شکارگاهی صید کباب کردند و نمک نبود.
غلامی به روستا رفت تا نمک آرَد.
نوشیروان گفت نمک به قیمت بِستان تا رسمی نشود و ده خراب نگردد.
گفتند از این قدر چه خلل آید؟
گفت بنیادِ ظلم در جهان اوّل اندکی بودهاست هرکه آمد بر او مزیدی کرده تا بدین غایت رسیده.
🔹 اگر ز باغِ رعیّت مَلِک خورَد سیبی
🔹 بر آورند غلامان او درخت از بیخ
🔸 به پنج بیضه که سلطان ستم روا دارد
🔸 زنند لشکریانش هزار مرغ به سیخ
🔻 از باب اول گلستان سعدی
#حکایت
#سعدی
#حکایتهای_شنیدنی
کانال حکایت ها و داستان های شنیدنی
•✾📚
@Hekayat_shenidani 📚✾•