فصل دوم .....
پارت ۲۳۶ ........
به ثانیه نکشید جواب داد : فکر نکنم حرفی داشته باشیم .... شما خواستگاری کردید ... الان منم جواب میدم .... نه .
پیام بعدیش هم اومد : لطفا دیگه نه پیام بدید ... نه زنگ بزنید .
براش تایپ کردم : باشه .... هر طور که خودت صلاح میدونی .... نه زنگ میزنم ..... نه پیام .... حضوری میام باهم صحبت کنیم .... تو حرفای منو شنیدی .... مرسی از اینکه گوش کردی .... ولی دوست دارم حرفات رو بشنوم .
پیام رو که فرستادم .... صحبت های موکلم تموم شده بود ... بعد از اینکه بهش قول دادم کارش رو راه بندازم ..... خداحافظی کرد و رفت .
دوباره به گوشیم پیام اومد : ولی من دوست ندارم برا شما حرف بزنم .... یا شما رو ببینم .... لطفا یه کاری نکنید ارامش زندگیم بهم بریزه .... به مادرتون هم گفتم جوابم منفیه .
حرف زدن با پیامک باهاش بی فایده بود .... حالا دیگه واقعا دوست داشتم بدونم چی توی گذشته اش هست ..... چرا میگه دنیای ما متفاوته .
کلافه تر از همیشه سرم رو گذاشتم رو میز که یکدفعه یادم اومد واسه مامان مهوش زنگ بزنم ..... گوشیم رو برداشتم و شماره گرفتم .... صدای دلنشینش توی گوشم نشست : جانم امیرعلی ؟
سلام مامان جان .... خوبید ؟
خدا رو شکر پسرم .... زنگ زدی ببینی چی کار کردم .... دل تو دلت نیست ؟
چند لحظه ای مکث کرد و ادامه داد : حقیقتش امروز که داشتم می رفتم اونجا پدرت منو رسوند و قرار شد تو ماشین منتظرم بمونه تا بیام ..... گل و شیرینی خریدیم و رفتیم به ادرسی که گفتی .... خانواده ای بسیار اداب دان و متعهدی داره نیلوفر خانوم ما .... اما .
سکوت مامان باعث شد تا بگم : اما چی ؟
اما اینکه خود نیلوفر خانوم بهم گفت جوابش منفیه .
چند لحظه ای در سکوت گذشت که دوباره مامان ادامه داد ببین امیر علی جان .... من که رفتم داخل .... پدر نیلوفر خانوم وقتی فهمید بابات تو ماشین منتظره رفت دنبالشون و پدرت هم اومد داخل ..... همه چیو دید ..... خانواده اش رو .... خودش رو که بی نهایت خانوم و متین بود ولی یه چیزی اینجا خیلی مبهمه .
دستی تو سرم کشیدم : چی مبهمه مامان جان ؟
مامان جواب داد : پدرش و مادرش سعی داشتن به دخترشون بگن که فکر نکرده جواب نده ..... یکم وقت بده ..... حداقل ما یه جلسه با خودت بریم خونشون ولی نیلوفر گفت که صحبت هاش رو باهات کرده و به این نتیجه رسیده که به درد هم نمیخورید .🌹با۶۰ تومن یه شبه همه ی قسمت های رمان رو تا اخر بخون 😍
به ازاده جون پیام بدید
@AdminAzadeh
لینک قسمت اول
https://eitaa.com/Hesszendegi/61558
❤️❤️❤️
❤️