...:
🌾🌾🌾
#فرشتهیمن
#قسمت_7
چیزینگفتم و به علامت اینکه برم فرقی نمیکنه شونه هامو بالا انداختم
بعد همونطور که داشت گوشیش رو از کیفش درمیاورد گفت:
+پس یه لحظه وایسا من یه هماهنگ بکنم بعد راه بیفتیم
منتظرموندم تا زنگ بزنه و به مامانش بگه.بعداز اینکه صحبتش تموم شد راه افتادیم سمت خونشون.
انتظار داشتم که مامانش با اخم و تخم ازم استقبال کنه و بعدش هم یه نصیحت؛ولی وقتی رفتم تو با یه خانوم خیلی مهربون و البته خوشتیپ روبرو شدم.مامانش با مهربونی زیاد بغلم کرد و کلی بهم خوش آمد گفت و از اومدنم ابراز خوشحالی کرد.ولی من برخلاف اون خیلی خشک و معمولی گفتم:
_سلام😐
خانوم مهدوی یا همون زهرا،همونطور که داشت چادرشو روی جالباسی آویزون میکرد برگشت سمت مامانش و گفت:
+مامان جان،ایشون نیلوفرجان هستند.یکی از همکلاسیای دانشگاهم.ما میریم توی اتاق؛میخوایم یکم با هم گپ بزنیم.هروقت پذیرایی آماده بود بگو خودم بیام ببرم.
مادرش لبخند زد و اینجابود کع فهمیدم چقدر لبخند مادر ودختر شبیه همه.انگار از رو همدیگه کپی کردهبودنشون
مامانش با لبخند گفت:
+باشه عزیزم؛صدات میکنم.خوش باشید
خانوم مهدوی سینی شربت رو که از قبل مامانش آماده کرده بود از روی امن برداشت و با سر راهنماییم کرد که برم تو اتاقش.چون دستش پر بود با پاش در روبست و گفت:
+تا شربتت رو بخوری من هم لباسهام رو عوض می کنم تا بعدش با هم حرف بزنیم.تو هم اگه دوست داری مانتوتو در بیار راحت باش
لبخند مصنوعی ای زدم و گفتم:
_ممنون راحتم
لیوان شربت رو برداشتم و میخواستم بخورم که مقنعه اش رو از سرش درآورد.وقتی موهاش رو دیدم دلم میخواست جیغ بزنم؛اینقدر که موهاش بلند و خوشگل بود.خیلی تعجب کردم.تو دلم گفتم خوش به حال شوهرش که اینقدر موهای خوشگلی داره.البته اگه اینا اصلا براشون خوشگلی و نازی اهمیت داشته باشه /:
وقتی نشست پرسیدم:
_شما واقعا همیشه تو خونه با آستین کوتاه و بدون روسری می گردید؟
خندید و گفت:
+آره بابا.چی درباره ما فکرکردی؟مثل اینکه کلا ما رو آدم فضایی فرض کردی.درسته که ما بیرون و جلوی نامحرم خیلی خودمون رو می پوشونیم،ولی توی خونه و جلوی محارممون آزاد و آراسته می گردیم؛البته اون هم با رعایت محدوده اش.اتفاقا خیلی هم سفارش شده که توی خونه زن جلوی شوهرش آرایش کنه و آراسته باشه.
ابروهامو دادم بالا و گفتم:
_آخه یکی از دوستای من می گفت که یه نفر چادری رو میشناخته بهشگفته من هیچوقت روسریمو درنمیارم و همیشه با پیراهن بلند و آستین دار تو خونه می مونم
گفت:
+شاید اون فرد دلیل خاصی داشته ولی ما مذهبیا اینطوری نیستیم.ما هرکاریرو به جاش انجام میدیم نه اینکه همیشه خودمونو بپوشونیم
#زینب_شهبازیزاده
#ادامه_دارد...
https://eitaa.com/joinchat/2008219670Ca8c79f11fb
🌾🌾🌾