هر بار هر که را ببری بارگاه خویش
یک عمر حفظ میکنی اش در پناه خویش
از راه و رسم تو چقدر دور میشویم
هر بار میرویم پی رسم و راه خویش
من از فراق تو ای ناز بی نیاز
جان میدهم شبی وسط آه آه خویش
من خویش را به جرم نمردن برای تو
محکوم میکنم وسط دادگاه خویش
عشقت اگر گناه لا اُبالی است
توبه نمیکنم به خدا از گناه خویش
یک لحظه خورده بود به پرچم نگاه من
یک لحظه بر نداشتی از من نگاه خویش
تا اینکه رو سپید شوم پیش فاطمه
من را بخر بده به غلام سیاه خویش
ما هر دو در محاصره ای گیر کرده ایم
من در گناه خویش و تو در قتلگاه خویش
با یک هزار و نهصد و پنجاه جای زخم
بودی تو زخم خورده ترین در سپاه خویش
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین