🏴 🏴 🏴 ✍شاعر:احسان نرگسی سال ۱۴۰۳ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ افتاده بودی رو زمین / یه نیزه به پرت گرفت سرت رو از قفا برید / روبه رو مادرت گرفت یه جای سالمی دیگه / نمونده بود توو بدنت نه؛ دلشون نسوخت برات / خسته شدن از زدنت آروم آروم لحظه های آخر می رسه نیزه به حنجر می رسه کجایی زینب ببینی آخ داره مادر می رسه واویلا / نشین رو سینش بی حیا واویلا / نبُر سرش رو بی هوا ۲ واویلا واویلا ۲ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ پاشو نذار به زینبت / یه لحظه چپ نگا کنن با چه دلی آخه می خوان / سر تو رو جدا کنن خدا کنه که پیکرت / همین جوری رها نشه خدا کنه پای سنان / به خیمه ی تو وا نشه آروم آروم معجرا رو محکم می کنن خلخالا رو جم(ع) می کنن از حالا این قافله رو توو شام مجسم می کنن واویلا / شلوغه بازار بلا واویلا / سنگ می زنن چه بی هوا ۲ واویلا واویلا ۲