فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به روی سینه‌یِ سوزانِ عمویش اُفتاد ته گودال عمو بود به رویَش اُفتاد سینه بر سینه‌ی او داشت حرامی آمد تا جدایش بکند کار به مویَش اُفتاد او به یک دست بغل کرد عمو را  اما وایِ من زخمِ لبِ تیغ به رویَش اُفتاد خواست ایندفعه عمو نَه که بگوید بابا گذرِ تیرِ سه‌شعبه به گلویش اُفتاد بسته گویم چقدر اسب از آنجا رَد شد بسته گویم چه تَرَکها به سبویش اُفتاد