📚 📖 خون دلی که لعل شد... (زندگی نامه خود گفته حضرت آقا) قسمت 3⃣1⃣ 🔅 وقتی نهضت آغاز شد... 💠 وقتی نهضت امام آغاز شد، کاملاً برای پیوستن به زیر پرچم ایشان آماده بودم .چون همه آنچه را که می خواستم، در این نهضت یافتم. 💠 به یاد دارم یک سال پس از نهضت امام ، از یکی از کوچه های قم می گذشتم که دیدم دومین اعلامیه امام را بر در ورودی مدرسه حجتیه چسبانده اند ... 💠 در این اعلامیه، امام اسدالله علم را با لحن و زبانی مورد خطاب قرار داده بود که قدرت اسلام و عزت علمای مسلمین در آن موج می زد ... 💠 کلمات اعلامیه را با تمام وجودم نیوشیدم و خواستم به سجده بیفتم . زیرا بیانگر تمامی احساسات و آرزوهایم بود و فهمیدم که امام تا آخر پای حق می ایستد ... 💠 در واقع حوزه علمیه قم پس از رحلت آقای بروجردی احساس یتیمی می کرد . در چنین شرایطی بود که امام مانند کوهی استوار برخاسته بود و در نهایت شجاعت و قدرت و عظمت با قدرت حاکمه ستمگر سخن می گفت. 💠 به دنبال بالا گرفتن نهضت و مشارکت فعالانه ام در آن، رفت و آمدم به بیت ایشان افزایش یافت ... 📌ادامه دارد... ✔️ لطفاً در کانال ها و گروه ها انتشار بدهید 👈قسمت بعدی : یکشنبه ساعت ۲۳/۱۵ در کانال «حُسنیٰ» 👇👇👇 📲 https://eitaa.com/joinchat/1337982996C304685a6a5 🆔 @hosna_ch