دنیا بود برایم زندانی آشکارا این راه پر خم و پیچ دارد به سر هوا را ای آشنا تو دریاب حال دل حزینم تا بشنویم ز حافظ با دوستان سخا را دنیا مگر به خود دید در این زمان رفیقی؟ احسن بود همان که با «دشمنان مدارا» صحبت ز دل بگفتم، از آن دل حزینم در این شکسته‌دل نیست «صاحب‌دلان خدا را» این غربت دمادم «سرگشته» را توان نیست این قلب من که دل نیست، باشد که «سنگ خارا» رازِ نگفته‌ام را دیگر چه سود باشد؟ وقتی کسی در عالم نادیده است ما را «حیران‌»شدن چه آسان، آسان تر از خیال است! لیکن کسی نپرسید از من گلایه ها را ✍🏻حسین ایرانپور https://eitaa.com/Hossein_iranpour