👓 دور و بر بلوار کشاورز کلی نیروی گارد و بسیجی ایستاده بودن، یک مرد در حالی که سعی می‌کرد عصبانی شون کنه متلک گویان از جلوشون رد شد.دیدم طبق معمول مظلوم‌نمایی و چیزی نمیگن.ایستادم جلوس مرده راهش را بستم.گفتم چته؟ با من حرف بزن.اینها که جواب نمیدن.مردد گفت با این دلقکها ... بودم.چادر نپوشیده بودم.هنوز لبخند مسخره اش رو صورت اش بود.خیلی قاطع و بلند گفتم دلقک که تویی، اینها سرمایه های کشورن. شادی را تو صورت نیروها دیدم. مرده چهره اش رفت تو هم گفت خفه شو صدام رفت بالاتر بدون ذره ای ترس گفتم اونی که باید خفه شه تویی. صدای خنده گاردی ها رفت بالا، تو اون منطقه که هر کی از جلوشون رد میشه فقط متلک می اندازه یادشون افتاد که تنها نیستن روحیه گرفتن.میدونستم اگر بهم حمله کنه مداخله نمیکنن اما این کمترین کاریه میتونستم براشون بکنم.متاسفانه هر چقدر اونها به عملیات روانی اهمیت میدهن ما رها کردیم.بچه ها گاردی ها هم آدمن! نیاز به پشتیبانی روانی دارن.استوری های غم انگیزشون را دیدی؟؟خسته ایم از مردمی که دزد را از پلیس بیشتر دوست دارن.جو را بشکنید..لطفا بدون خدا قوت و خسته نباشید از جلوی گاردی ها رد نشید... 💬 دیکتاتور صورتی @HozeTwit