انتقام از امام خمینی ؛
روایت 2 مشاور امنیتی آمریکا -1
1- «امام» و «انقلاب» دو تعبیر درهم تنیدهاند؛ انقلابی بودن، هویت ممتاز امام خمینی(ره) است همچنان که انقلاب بدون امام و مکتب او، فاقد هویت و محتوا خواهد بود. حقیقت تابنده امام برآمده از یک پویش تاریخی است. او بیهمتاست، از جمله به اعتبار دستاوردهای بینظیرش. یک تحلیلگر، انقلابی باشد یا غیر انقلابی، مسلمان باشد یا کمونیست و لیبرال، بیطرف و منصف که باشد، نمیتواند انکار کند امام خمینی(ره) ریل تاریخی انحطاط را متوقف کرد و به سمت اعتلا و عزت و پیشرفت گرداند. رهبری امام خمینی در میان جنبشهای سده اخیر ایران (از مشروطیت به بعد) بینظیر است از این حیث که برای اولین بار در قرن گذشته، یک نهضت به پیروزی رسید و به تأسیس حکومت انقلابی انجامید و این حکومت ماند و بالید و قدرتمند شد. دیگران اگر نمونه مشابهی دارند، عرضه کنند.
2- ویژگی دوم امام که بینظیر است، مدیریت موفق دفاع مقدس در مقابل هجوم دشمن اشغالگر است. این موفقیت در حفظ تمامیت ارضی در طول جنگهای تحمیلی 200 سال گذشته (از جنگهای ایران و روس تا درگیری با انگلیسیها در هرات و سپس اشغال ایران توسط متفقین و سرانجام جدا کردن بحرین از ایران در دوران به اصطلاح ژاندارمی رژیم پهلوی) بیسابقه است. ملیگراها، چپها یا راستها اگر نمونه مشابهی دارند، رو کنند. عزت و قدرت و بالندگی که از دل این انقلاب و دفاع مقدس سر برآورد بینظیر است. ایران دویست سال اخیر کجا و جزو 10 کشور اول دنیا در برخی فناوریهای پیشرفته نظیر هستهای و نانو و... شدن کجا؟ جرأت پیشرفت را امام به جوانان برومند ایران بخشید. این سومین ویژگی منحصر به فرد امام است. و چهارم؛ الهامبخشی مدل امام در منطقه است. مگر مدلی میتواند ناموفق باشد و در عین حال قلبها را به سوی خود جذب کند و ملتها را برمدار ایمان و اراده و امید به حرکت درآورد؟!
3- با این اوصاف «امام و انقلاب» دارای جاذبهها و دافعههای بینظیری هستند که از یک سو موجب شده محبوب ملت ما و سایر ملتها باشند و از سوی دیگر مبغوض مستکبران شوند. مفهوم انقلابی ماندن و انقلابی حرکت کردن در این میان، معطوف به دو حقیقت انکارناپذیر است. یکی اینکه هدف انقلاب محدود به سرنگونی رژیم پهلوی نبود، بلکه آرمانهای بلندی به مثابه قلههای پیشرفت و تعالی، منظور انقلاب و بنیانگذار کبیر آن است که تا رسیدن به آن قلهها، باید در حرکت و تکاپوی تراز انقلاب بود؛ و دوم، دشمنی غیرقابل کتمان دشمنان زخم خورده از انقلاب. این دشمنیهای گونهگون و نو به نو نیز، انقلابی ماندن و انقلابی حرکت کردن را به ضرورتی غیرقابل انکار تبدیل میکند. شرط ثبات قدم در مسیر انقلاب یا بیثباتی و لغزش را قرآن کریم روشن کرده است. یک جا میفرماید «ان تنصروالله ینصرکم و یثبت اقدامکم» (آیه 7 سوره محمد-ص). یعنی برای ثبات قدم، لاجرم باید انقلابی عمل کرد و به یاری دین خدا شتافت. و جای دیگر تصریح میکند «انالذین تولوا منکم یومالتقی الجمعان انما استزلهم الشیطان ببعض ماکسبوا... آنها که در روز مواجهه و نبرد با دشمن، پشت به او کردند (و نایستادند)، همانا جز این نیست که شیطان آنها را لغزاند به خاطر آنچه (از بدعملی) در گذشته کسب کردند». (155-آلعمران).
4- تعبیر صریح حضرت امام است که «بحث مبارزه و رفاه و سرمایه، بحث قیام و راحتطلبی، بحث دنیاخواهی و آخرت جویی دو مقولهای است که هرگز با هم جمع نمیشوند و تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند». انقلابی برجستهتر از زبیر سیفالاسلام و طلحهًْالخیر که نداریم؛ وقتی چرب و شیرین دنیا زیر زبانشان مزه کرد و امتیازطلبی و تمایزطلبی پیشه کردند، فقط این نبود که از انقلاب دست بشویند و بروند گوشهای؛ شدند دشمن امیر مؤمنان(ع) و اولین استارت زننده فتنه در حکومت 4 سال و 9 ماهه آن حضرت. چرا؟ «انما بدء وقوع الفتن اهواء تُتَّبع و احکام تُبتَدَع همانا شروع فتنه، هواهایی است که پیروی میشود و بدعتهایی که در احکام دین میآورند». ابتدا سکولاریسم عملی (کنار گذاشتن دین از مشی زندگی اجتماعی و سیاسی و اقتصادی) واقع میشود و سپس رجالی که به خاطر «انحراف» در حال انگشتنما شدن هستند، به تئوریپردازی و بدعتگری (سکولاریسم نظری) در ابعادی میپردازند که مصداق تام «تحریف» است. برای مسیر مستقیم نمایاندن انحراف ایجاد شده، تابلوها و آدرسهای راهنما را باید جابهجا کرد! کاری که برخی مدعیان همراهی انقلاب، پس از غلتیدن در مسیر انحراف با آرمانهای انقلاب و سرفصلهای اصلی خط امام کردند، در همین فرآیند سقوط تدریجی قابل ارزیابی است. از یک جایی به بعد، امام و آرمانهای انقلاب همان قدر که مزاحم و خار چشم مستکبران عالم بود، تبدیل شد به سد سر راه برخی طیفهای سیاسی...
@IMANI_mohammad
https://sapp.ir/imani_mohamad_51
https://igap.net/