.
گفتوگوی کیهان با سردار نوعیاقدم
فتح شیخ مسکین
و نامه ای که با خون امضا شد
♦️سردار رحیم نوعی اقدم: منطقه شیخ مسکین یک محدودهای بود که یک رودخانه از میان آن میگذشت و این محدوده را به یک سوم و دو سوم تقسیم میکرد. بنده در قرارگاه حضرت زینب(س) مأموریت داشتم تا شیخ مسکین را بگیرم. یک سوم را گرفتم و به رودخانه رسیدم، هر کاری کردم نتوانستم دو سوم را بگیرم.
🔹دو سوم دیگر در بالا و مرتفع بود و به یک سوم پایین اشراف داشت. دشمن از همه طرف یک سوم پایین را میزد. عقبه را بسته بود. حاج قاسم آمد منطقه را دید و هیچ چیز به من نگفت؛ هیچ! بعداً گفت من شرایط تو را آن لحظه خیلی سخت دیدم، نخواستم آنجا چیزی بگویم.
♦️رفت و هشت دستور نوشت و از طریق پیکش فرستاد و گفت به ابوحسین بدهید که اگر میتواند این هشت دستور را اجرا کند، بنویسد میتوانم و اگر نمیتواند بگوید نمیتوانم. من واقعاً نمیتوانستم و نیرو و امکانات نداشتم. سه بار میخواستم در کاغذ بنویسم من نمیتوانم ولی آقا مهدی[باکری] نگذاشت؛ خدای عالم شاهد است دقیقاً آن صدایش هنوز در ذهنم است که همیشه میگفت آقا رحیم توکل کن! آن موقع من ترکی با خدا صحبت کردم و گفتم میبینی که نمیتوانم، به استناد فرمول آقا مهدی میخواهم توکل کنم و باید از این به بعد را تو انجام دهی!
🔹من حماسه را از باکری و سلیمانی یاد گرفتم، پای نامه حاج قاسم ننوشتم انجام میدهم. به بغل دستیام گفتم برو سوزن بیاور. با سر سوزن به انگشتم زدم، انگشت خونیام را پای کاغذ زدم و گفتم به حاج قاسم بگویید من با خونم عمل میکنم.
♦️بعدا یکی از دوستان گفت حاج قاسم کاغذ را گرفت و دید؛ اشک در چشمانش حلقه زد، تا کرد، در جیبش گذاشت و گفت ببرم به آقا نشان دهم و بگویم چه سربازهایی در خط مقدم داری. من این خاطره را که از دوستمان شنیدم خیلی خوشحال شدم؛ کاش میدانستم الان آن کاغذ خونآلود کجاست!
🔹برگردیم به شیخ مسکین؛ ما در منطقه مقاومت کردیم اما دشمن به ما فشار میآورد. از فشار دشمن میخواستیم عقب برگردیم. حاج قاسم میخواست دستور دهد برگردید. میترسیدیم دشمن از بالا بیاید به پشت سرمان محاصرهمان کند و قتل عام جنگی صورت بگیرد. خیلی اتفاق بدی میافتاد.
♦️سروصدای دشمن زیاد بود و ما فکر میکردیم میخواهند حمله کنند. بعد جلو رفتیم دیدیم سروصدای دشمن برای فرار است. دشمن فرار میکند. شیخ مسکین را خدا آزاد کرد، ما آزاد نکردیم. همان روز حاج قاسم من را دید و گفت ابوحسین «خون» کارش را کرد!
🔹متن گفت و گو را اینجا بخوانید:
http://kayhan.ir/
.