راهحل سوم برای بحران افغانستان -۲
4- آمریکا هنوز بهخاطر ضربات راهبردی که در غرب آسیا (عراق، سوریه، لبنان، فلسطین و یمن) از مقاومت اسلامی خورده، گیج است. شیطان بزرگ در افغانستان هم شکست خورد. اما این بدان معنا نیست که دیگر در منطقه و به ویژه افغانستان شیطنت نمیکند. به جان هم انداختن ملت افغانستان و یا درگیر کردن این کشور با همسایگان، یکی از شرارت های محتمل است. و آزمون جدید طالبان، دقیقا همین جا شروع میشود. البته برخی تحلیلگران میگویند طالبان، طیفی از نیروهاست و قضاوت یکسره درباره همه آن نیروها نمیتواند دقیق باشد. این تحلیلگران میگویند هم ضدآمریکایی دو آتشه در میان طالبان هست و هم کسانی که از گذشته، پیوند و قول و قرار با آمریکا (برخی رژیمهای مشابه) دارند. میگویند طالبان، سازمانی یکدست نبوده و بعضا حتی میان این دو طیف، تسویه حسابهای خونینی شکل گرفته است.
بحثهای دامنهداری وجود دارد مبنی بر اینکه طالبان در بیست و چند سال گذشته، از کجا تامین مالی و نظامی شده است؟ برخی گروههای منتهی به تاسیس طالبان، توسط سرویسهای اطلاعاتی انگلیس و پاکستان و با دلارهای سعودی و مدارس وهابی (تکفیری)، مورد تعلیم و تجهیز قرار گرفتند. در عین حال، طیفهایی از طالبان آمریکا را دشمن میشمارند و با آنها درگیر بودهاند. چنانکه سال گذشته در ماجرای سرنگونی هواپیمای E-11A پنتاگون در غزنی -که گفته شد تعدادی افسر نظامی و اطلاعاتی کشته شدند- طالبان، مسئولیت سرنگونی هواپیما را برعهده گرفت.
در ارزیابی رفتار طالبان، هم باید تفاوتها را دید و هم بررسی کرد که سران آن در کدام نقشه و زمین بازی میکنند؛ زمین دوستان ملت افغانستان و دیگر ملتهای مسلمان منطقه، یا زمین دشمنان غربی و مرتجع آنها؟ این مهم است که طالبان در دوره شکستهای راهبردی آمریکا در منطقه، میخواهد در برابر نقشه جدید کاخ سفید قد علم کند، یا چنانکه برخی ادعا میکنند، با آمریکا تبانی کرده و قرار است بخشی از نقشه نیابتی آمریکا باشد؟
5- نقطه عطف بحث حاضر این است که جنگ و قدرتنمایی نظامی و خونریزی، آن هم به مدت چند دهه، موجب مرگ صدها هزار نفر و آوارگی میلیونها نفر شده، و ملت رنج کشیده افغانستان، دیگر تحمل دوره جدیدی از جنگ و سیطره و سیاست مبتنی بر زور اسلحه را ندارد. هیچ کس با هیچ بهانهای حق ندارد دور جدیدی از ناامنی و خشونت و ارعاب را در این کشور دامن بزند. ضمنا نه در حقوق بینالملل و نه در آموزههای اسلامی، «غلبه از طریق سلاح و جنگ» نمیتواند برای هیچ گروهی مشروعیت سیاسی به دنبال داشته باشد.
جنگ افروزان خارجی و داخلی در این چند دهه، به بهانههای مختلف، آرامش و ثبات را از مردم افغانستان دریغ کردند. در این میان، تنها حاکمیتی که در طول دوران طولانی رنج و ناامنی، در کنار ملت افغانستان ایستاد و کوشید از آلام آنها بکاهد، جمهوری اسلامی ایران بود. ایران، دههها میزبان میلیونها نفر از شهروندان افغانستانی بود، با وجود اینکه قاعدتا این نوع میزبانیها با هزینههای اقتصادی سنگین همراه است. ایران تنها کشوری است که برادری خود را با ملت افغانستان ثابت نموده و حتی برای آن، هزینه پرداخت کرده است.».
6- واقعیت این است که، نه روش غربگرایان منفعل در مقابل آمریکا و نه شیوه طرفداران کاربست سلاح و زور (با هر بهانه و توجیهی)، نتوانسته مشکلات و اختلافات مزمن در افغانستان را چاره کند. بر این مبنا، اکنون زمان آن است که بدون دخالت بیگانگان، صرفا اراده مردم افغانستان از طریق سازوکارهای سیاسی (قانون اساسی فراگیر/ انتخابات) حاکم شود و امکان مسالمت و همزیستی میان اقوام مختلف فراهم آید. با خروج اشغالگران آمریکایی، هیچ توجیهی برای میدانداری اسلحه و جنگ وجود ندارد؛ مگر اینکه طالبان بخواهد ادامه رویکرد نامشروع انگلیس و شوروی و آمریکا باشد.
برخی فعالان طالبان میگویند این گروه، آن سازمان تندرو و تکفیری و خشن 20 سال قبل نیست و با امثال داعش، مرزبندی دارد. این ادعا صرفا در عمل و با توقف درگیریها قابل اثبات است. اگر قرار باشد زور و سلاح و خشونت، طرف ذیحق را مشخص کند، طبیعیترین اتفاق، دور تازهای از جنگ و خشونت و نسلکشی و آوارگی در افغانستان است؛ همان پدیده شومی که ترجیح آمریکا و انگلیس و ارتجاع عبری- عربی برای منطقه است. آزمون بزرگ طالبان درباره اینکه در جبهه مردم افغانستان و امت اسلام قرار دارد یا در جبهه دشمنان، همین مرزبندی با راهبرد خبیثانه برای گرفتار کردن منطقه در جنگ و خشونت است.
🔻ادامه دارد🔻
@IMANI_mohammad