بورس از کجا ضربه خورد؟ چگونه احیا می‌شود؟ - ۲ ۳) اما روایت‌های دیگری هم از واقعیت ماجرا منتشر شده است. خیلی‌ها مانند روزنامه «تعادل» (دو قلوی اقتصادی "اعتماد") معتقدند: «دولت روحانی پس از تامین مالی از بورس، تیر خلاص را به سرمایه مردم زد. از ابتدای سال ۱۳۹۹ شاخص بورس رو به افزایش بود. شاخص کل از ۵۰۸ هزار واحد در ابتدای ۹۹، به ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار واحد در نیمه مرداد افزایش یافت و باعث روی ‌آوردن عده زیادی از مردم به بورس شد. بعد از استقبال قابل توجه مردم، دولت از میانه راه با توجه به منفی شدن‌ تراز اقتصادی و کسری بودجه، اقدام به فروش بخشی از سهام خود کرد. استقبال مردم و ورود حجم عظیمی‌ از نقدینگی، در صورت برنامه‌‌ریزی درست و هدایت آن، می‌‌توانست موقعیت مناسبی را در جهت حمایت از تولید فراهم کند؛ اما متأسفانه برنامه‌ریزی نشد... اختلاف بین دو وزارت نفت و اقتصاد که باعث اعلام خبر عدم عرضه ‌دارا دوم شد، و همچنین اختلاف وزارت صمت و اقتصاد بر سر قیمت‌گذاری دستوری فولاد، به سرعت بر جریان نقدینگی و رفتار سهامداران تأثیر گذاشت و بسیاری را متضرر‌کرد... کار دولت با بازار سرمایه، پس از مرتفع کردن نیازهای مالی، به اتمام رسیده بود و تیر خلاص را به قلب این بازار نشانه رفت،‌ طوری که ریزش تاریخی بی سابقه طی ۵۳ سال گذشته رقم خورد. مجموع تامین مالی دولت در سال ۹۹ از بازار سرمایه، حدود ۲۳۰ هزار میلیارد تومان بوده است». ۴) از سوی دیگر، آقای همتی رئیس بانک مرکزی روحانی، 30 اردیبهشت امسال در جمع عده‌ای از مدیران بازار سرمایه خبر داد: «رشد پایه پولی از اول ۹۸ تا بهمن ۹۸، حدود ۱۰ واحد درصد بود؛ اما در بهمن و اسفند ۹۸، به ۲۰ درصد رسید. در بهار ۹۹، معادل ۸۰ هزار میلیارد تومان عرضه مازاد پول ایجاد شد و اقتصاد تاب تحمل چنین نقدینگی فاقد پشتوانه‌ای را نداشت». او همچنین 26 خرداد 1400 گفت: «باید صادقانه به مردم گفت که دو عامل، باعث افزایش بی‌‌رویه شاخص بورس شد. عامل اول، رکود شدید که باعث شده بود همه به ‌دنبال مفری برای ایجاد درآمد باشند. ایجاد انتظارات تورمی ‌شدید و تحریک آن با مطالبی که از زبان حتی برخی اقتصاددانان گفته شد، آتش تهیه این رشد کذایی بود. عامل دوم، بی‌‌تدبیری و کج‌فهمی‌ برخی دولتمردان از رشد بورس، که بر تحریک روزانه مردم برای سرمایه‌ گذاری در بورس تأکید کردند. شاخص سهام در طول نیمه دوم ۱۳۹۸ و چهار ماه ابتدای ۱۳۹۹، روندی را شروع کرد که با هیچ عامل بنیادی اقتصادی (رشد نقدینگی و نرخ تورم، نرخ ارز، رشد اقتصادی و...) سازگاری نداشت و مصداق بارز شکل‌گیری حباب بود و با ‌ترکیدن آن، زیان سختی به بخش از سرمایه‌‌گذاران وارد شد. دو عامل انتظارات تورمی ‌و دعوت دولت برای ورود به بورس که نوعی حمایت ضمنی (به قول استادان مالی نوعی اختیار معامله ضمنی برای خرید سهام به آخرین قیمت معامله ‌شده) تلقی می‌‌شد، به همراه رفتار گله‌‌ای در معاملات بازار سهام، می‌‌توانست قیمت سهام را شدیدا و به‌صورت حبابی افزایش دهد و انفجار ابرحباب آن بسیار محتمل بود. این، امری مسلّم و اجتناب‌‌ناپذیر بود... اگر کسی تصور می‌‌کرد که ابرحباب بورس نمی‌‌ترکد، از مطالعه تاریخ حباب‌ها و مطالعه اقتصاد کلان محروم بوده است». ۵) حالا یک‌بار دیگر نقل قول‌های ذکر شده از آقای روحانی در ابتدای این روایت را بخوانید! او حتی 29 اردیبهشت 1400 - روزی که شاخص کل، یکی از سنگین‌ترین ریزش‌ها را شاهد بود و به محدوده یک میلیون و ۱۵۰ هزار واحد سقوط کرده بود- مدعی شد «بازار سرمایه را به اوج رساندیم، حالا یک فراز و نشیبی دارد! روحانی فقط 17 تیر ماه 1400، یعنی یک ماه مانده به پایان دولتش، حرفی را گفت که باید در ابتدای دعوتش از مردم می‌گفت: «بورس امروز یک بازار مهمی ‌است، البته مردم وقتی می‌‌خواهند در بورس وارد شوند، همه سرمایه خود را نباید در بورس بیاورند، باید در حدی بیاورند که فراز و نشیب بورس زندگی آنها را به هم نزند». ۶) بورس مانند هر بازار دیگری نوسان دارد و نمی‌تواند فقط سود‌آور باشد. بورس در عین حال می‌تواند به جذب نقدینگی سرگردان در خدمت حمایت از تولید کمک کند، مشروط بر اینکه سازوکار‌های آن به علاوه سود و زیان واقعی شرکت‌ها شفاف شود، راه دستکاری توسط برخی رندهای بازار مسدود گردد، و ضمنا دولت، نگاه قبلی به این بازار را تغییر دهد. این تلقی که می‌شود به موازات زیان سهامداران سود کرد، نگرش خسارت‌باری است که به اعتماد ضروری مردم به «نهاد دولت» آسیب زد. ضمنا در منطق اقتصادی درست، دولت قرار نیست تضمین‌کننده سود دائمی سهامداران، از جیب بقیه مردم (به قیمت نابودی آینده) باشد. آنچه برعهده دولت است، برقراری سلامت و شفافیت در سازوکار‌ها در جهت رونق اقتصاد کشور است، چنانکه دادوستدی رشد‌دهنده و «بُرد- بُرد» میان اقتصاد ملی و بورس شکل بگیرد. @IMANI_mohammad