سوتی من و همسر جان شب عقد😑😳🙈❌ جونم براتون بگه من ۱۷ سالمه و همسر جان ۲۵ ساله💍😍 من بشدت پاستوریزه و کمرو و خجالتی ! اونوقت نگم از آقای نامزد که اونم مث خودم همه چی تموم و مذهبیه هاااااا☺️ اما پیش من شیطوووووون،بگو بخند🤪😑 ما تو شهر قم زندگی میکنیم و همسرم تهران ، بعد از عقد نامزدم ب اصرار خانوادش موند خونه ی ما و اونا برگشتن شهرشون 😐 خونه ی ما دو طبقس بابامینا پایین منم بخاطر کنکورم بالا تو یه اتاق میموندم😊 تا رفتم دیدم نامزدم نشسته تو اتاقم داره فوتبال میبینه تخمه میشکنه 😐😐😐😐😐😐 زبونم تو دهنم نمیچرخید ! با اخم و خجالت بااینکه خیلی دوسش داشتم بهش گفتم اینجا چکار میکنی !؟ پاشو برو خونتون 😳😒 یعنی غش کرده بود از خنده گفت بخدا جام گذاشتن حالا منو بیرون ننداز زشته پیش خانوادت😳😑 بلند شدم برم دست و رومو بشورم و یه استکان چای براش بیارم که دیدم.... 😐😐 ادامه ی سوتی😑👇 https://eitaa.com/joinchat/3847160068C1b22445f5a ❌ بنر ، Neda_20❌ زود پاک میشه