💢 بیوگرافی شمر کُنیه‌اش ابوسابغه ، از تابعین و رؤسای قبیلۀ هَوازِن و از تیره ضِباب بن کلاب بود و ازاین رو ، او را کلابی یاد کرده‌اند. در مورد تاریخ ولادت شمر اطلاع درستی در دست نیست. وی را مردی ابرص و زشت روی توصیف کرده‌اند. امام حسین (ع) در روز عاشورا به شمر گفت : «رسول خدا (ع) راست گفت که گویا سگ سیاه و سفیدی را می‌بینم که خون اهل بیتم را می‌آشامد». پدرش ذوالجوشن به خواسته پیامبراکرم (ص) برای پذیرش اسلام اهمیتی نداد ، اما پس از فتح مکه ، چون مسلمانان بر مشرکان پیروز شدند ، اسلام آورد. درباره مادر شمر نیز اطلاع چندانی در دسترس نیست. در واقعه کربلا ، امام حسین (ع) پس از اهانت شمر ، وی را پسر زن بُزچران خطاب کرده است. در زیارت عاشورا از شمر با لعن و نفرین یاد شده است. شمر در زمان امام علی (ع) : شمر بن ذی الجوشن در ابتدا از یاران امیرالمؤمنین امام علی (ع) بود. وی در جنگ صفّین ، آن حضرت (ع) را یاری کرد و در مبارزه با اَدهم بن مُحرِز از ناحیه صورت به شدت مجروح گشت. اما بعدها از امام علی (ع) روی گرداند و جزء خوارج شد و از دشمنان پر کینۀ امام علی (ع) و خاندانش گشت. شمر در زمان امام حسن(ع) : شمر از مخالفین شدید امام حسن (ع) بود و در کوفه آشوب به راه انداخت و مردم را علیه امام حسن (ع) شوراند و از جمله کسانی بود که صلح را بر امام (ع) تحمیل کرد و سپس به معاویه پیوست. وی هنگام دستگیری حُجر بن عدی در سال ۵۱ ، جزء کسانی بود که نزد زیاد بن ابیه به دروغ شهادت داد که حجر مرتد شده و شهر را به آشوب کشیده است. شمر در زمان امام حسین (ع) : وقتی مسلم بن عقیل در سال ۶۰ قمری از سوی امام حسین (ع) به کوفه رفت ، شمر از جمله افرادی بود که از طرف عُبیدالله بن زیاد ، حاکم کوفه ، مأمور شد مردم را از اطراف مسلم پراکنده سازد. وی در سخنانی مسلم را فتنه‌گر نامید و کوفیان را از سپاه شام ترساند. پس از آنکه امام حسین (ع) به کربلا رسید ، عمر بن سعد، فرمانده لشکر کوفه ، قصد جلوگیری از جنگ و خون ریزی داشت و به دنبال راه حل مسالمت آمیز بود ، اما شمر ، ابن زیاد را که به نظر می‌رسید با قصد عمر بن سعد موافق است ، به جنگ با امام تشویق کرد. در عصر روز نهم محرّم سال ۶۱ ، شمر با چهار هزار جنگجو و نامۀ تهدیدآمیزی از سوی ابن زیاد ، برای عمر بن سعد به کربلا رسید. ابن سعد با دیدن نامه ، خطاب به شمر گفت : کاری را که در آن امید صلاح بود تباه کردی. با این حال ، عمر بن سعد دستور ابن زیاد مبنی بر اخذ بیعت از امام حسین (ع) یا جنگ با او را پذیرفت و شمر سردار سپاه او گردید. شمر از آنجا که با‌ ام البنین ، مادر حضرت عباس (ع) ، هم قبیله بود ، در عصر تاسوعا عباس (ع) و برادرانش را خواهر زاده‌ خود صدا کرده و خواست تا امان نامه‌ای از ابن زیاد برای آنان بگیرد ، اما آنها نپذیرفته و خود و امان نامه اش را لعن کردند و در کنار امام حسین (ع) ماندند. صبح روز عاشورا ، شمر فرماندهی سمت چپ سپاه ابن سعد را برعهده گرفت و هنگامی که با خندق و هیزم مشتعل در اطراف خیمه‌های امام (ع) و یارانش روبه رو شد ، با امام (ع) گستاخانه سخن گفت. شمر در به شهادت رساندن امام حسین(ع) : شمر به تیراندازان دستور داد تا بدن امام را هدف قرار دهند. سپس با فرمان وی ، همه به سوی امام (ع) حمله بردند و کسانی از جمله سِنان بن اَنَس و زُرْعَة بن شریک ضربه‌های نهایی را بر امام (ع) وارد کردند. در بارۀ کسی که سر امام حسین (ع) را از تن جدا کرد ، روایات گوناگونی وجود دارد که در برخی از آنها از شمر نام برده شده است. به گفتۀ واقدی ، شمر امام حسین (ع) را کشت و بر سینۀ امام حسین (ع) نشست و سر او را از قفا جدا کرد. وی اولین کسی بود که در روز عاشورا بر بدن امام حسین (ع) اسب تاخت. شمر بعد از شهادت امام حسین (ع) دستور غارت و آتش زدن خیمه ها را داد. شمر قصد داشت امام سجاد (ع) را که در بستر بیماری بود به قتل رساند ، اما عده‌ای از جمله حضرت زینب (س) مانع او شدند. در پی قیام مختار ثقفی در سال ۶۶ ، شمر در جنگ علیه او شرکت کرد ، اما مختار ، وی و دیگر امرای اموی را در جنگ شکست داد و شمر از کوفه گریخت. مختار جمعی را به همراه غلام خود (زِربی) در پی او فرستاد. شمر غلام مختار را کشت و به قریه‌ای گریخت و در آنجا پناه گرفت که برخی از سپاهیان مختار ، شمر را محاصره کردند و در حالی که یارانش گریخته بودند، او را کشتند و سرش را نزد مختار فرستادند و بدنش را پیش سگان انداختند. مختار نیز سر شمر را برای محمد بن حنفیه و به نقلی برای امام سجاد (ع) به مکه فرستاد.