🔴تو دُرّ گرانبها داری نترس....
✍آیت الله العظمی اراکی فرمودند :مرحوم آیت الله میلانی از شخصی که آقای بزرگواری را در خواب دیده بود ، نقل کردند که :
مرا پس از فوت به آسمان بردند و از من پرسیدند که چه آورده ای ؟
گفتم :درس و بحث.
ملائکه در آن خدشه کردند . من جواب دادم دوباره خدشه کردند ؛ باز جواب دادم . باز خدشه کردند و بالاخره نتوانستم جواب بدهم .
گفتند :دیگر چه داری ؟
گفتم :نماز و روزه و عبادات ، باز ملائکه در آنها نیز خدشه کردند . من جواب دادم ؛ دوباره خدشه کردند . باز جواب دادم ؛ باز خدشه کردند و عاقبت از عهده جواب بر نیامدم .
گفتند :دیگر چه داری ؟
گفتم :زیارت و توسل. در آن هم مانند قبلی ها خدشه کردند و من جواب دادم . باز خدشه کردند ، من جواب دادم . باز خدشه کردند ، عاقبت از جواب عاجز شدم .
گفتند :دیگر چه داری؟
گفتم :چیزی ندارم و مایوس شدم . آنگاه ملائکه گفتند :تو نزد ما دُر گرانبهایی داری .
گفتم :من دُرّی نداشتم.
گفتند :چرا آن وقتی که یکی از تجار از گلپایگان برای زیارت اعتاب مقدسه به کربلا آمده بود تو شنیدی و خواستی از نجف نزد او بروی و مقداری کمک مالی بگیری ، رفتیکه مرکبی کرایه کنی که به کربلا بروی نتوانستی ، زیرا دو ریال کرایه آن را نداشتی ! و گفتی پیاده می روم ، وقتی پیاده می رفتی خار به پایت فرو رفت و عاجز شدی و نشستی و گفتی من آقا شیخ عبدالله که درس و بحث خوبی دارم چطور باید دو ریالی نداشته باشم که بتوانم مرکبی کرایه کنم ؟ بعد به فکرت رسید این چه حرفی بود من زدم و پشیمان شدی و گفتی :الحمدلله رب العالمین این الحمدلله همان درّی است که نزد ما محفوظ مانده است و همین نیز به درد تو می خورد.
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
@imamreza_salam