✅ معرفی کتاب آیین رستگاری:
کتاب آیین رستگاری یکی از درخشانترین و پرطرفدارترین کتب عرفانی، دربردارندهی مصاحبات سید محمدحسین حسینی طهرانی با برخی از دوستان موقر وی دربارهی راههای رسیدن به پروردگار است که چگونگی حرکت به سمت توحید بعد از طی نمودن مراحل سلوک را به شما نشان میدهد.
درباره کتاب آیین رستگاری:
علامه طهرانی در شش جلسه، مراحل رسیدن به سلوک و آیین رستگاری را آموزش میدهد. با مطالعهی مفاهیم این کتاب متوجه میشویم که خداوند برای خلقت انسان چه هدف و مقصودی داشته و برای رسیدن به او باید چه کارهایی را در زندگی انجام دهیم تا به معنای واقعی حضور پروردگار در قلبمان را احساس کنیم.
با سید محمدحسین حسینی طهرانی بیشتر آشنا شویم:
وی از شاگردان علامه طباطبایی و جزو عالمان شیعه قرن چهاردهم و پانزدهم هجری قمری است که اکثر مردم او را با لقب علامه تهرانی میشناسند. آیتالله حسینی طهرانی طرفدار امام خمینی (ره) در تشکیل انقلاب اسلامی بود و از او در امور مختلف پشتیبانی میکرد.
علامه تهرانی سه مجموعه چند جلدی با نامهای امامشناسی، اللهشناسی و معادشناسی و دو کتاب با عناوین نخستین قربانی و وظیفه فرد مسلمان در احیای حکومت اسلام را به نگارش درآورده است.
کتاب آیین رستگاری برای چه کسانی مناسب است؟
این کتاب به افرادی پیشنهاد میشود که به مباحث عرفانی و آثار سید محمدحسین حسینی طهرانی نیز علاقه دارند.
در بخشی از کتاب آیین رستگاری میخوانیم:
اگر انسان در دنیا بخوابد و بگوید من در آخرت به مقامات میرسم، اشتباه است. دنیا عالم کار است، مثلاً فرض کنید محصّل که دانشکده پزشکی میرود، آن جا باید کار کند. اگر بگوید من دیپلمم را میگیرم آنوقت کار میکنم، این غلط است، اینجا باید کار کند. اگر کار کرد، دیپلم هم به او ندهند، او دارای علم و سرمایه است، هر کجای دنیا که برود دارای سرمایه علمی هست. ولی اگر کار نکرد هزار تا دیپلم هم کاغذ پاره است، باید برود در دکّان، پایش بستنی بزند و بفروشد! به درد نمیخورد.
دنیا محلّ عمل است، خدا ما را آورده برای اینکه بیدار باشیم، بینا باشیم، به سوی پروردگار خوب حرکت کنیم. تمام آن مقاماتی که در قرآن مجید دستور داده، عنایت شده و بیان شده، از آنِ کسانی است که در دنیا کار کنند. ”الیَوم عَمَلٌ و لاحِساب و غَدًا حِسابٌ و لاعَمَل. «امروز، روز عمل است، حسابی نیست؛ فردا روز امتحان و حساب است و عملی نیست.»
هر عملی که ما انجام بدهیم، بهره و نتیجهاش داخل در خود عمل است؛ هر الله که از روی اخلاص بگوییم، لبّیک پروردگار درون این اللهِ ماست؛ هر قدمی که به سوی پروردگار برداریم، آن نتیجه در خود نفس همین عمل منطوی و نهفته است.
خُب! حالا میخواهیم به سوی خدا حرکت کنیم، بعد از اینکه خدا به ما تنبّه داد، فکر داد، چشمانمان را باز کردیم، دیدیمای عجیب! خورشید طلوع کرده و قافله هم رفته و ما ماندهایم؛ همه شب را تا صبح خوابیدهایم وای! قافله با ما بود! رفتند، و شاید هم الآن رسیده باشند؛ چرا خورشید طلوع کرده؟! حالا به خدا میگوید: خدایا! من اینجا چه کنم؟ خورشید طلوع کرده! در این بیابان من هم غریب و تک و تنها هستم، جایی را نمیشناسم، خدایا! بِرِس به درد من! خدایا! من به تو توکّل کردم، بارم را به سمت تو انداختم، تفویض به سوی تو کردم، من عقب ماندهام، دست من را بگیر! این عالمِ یقظه و تنبّه است.