📚بابت مطالبی که باید سر کلاس می‌گفتم بدجور توی فکر بودم. به آخرین پله طبقه دوم که رسیدم، صدای کشیده شدن ته کفش یکی از دانش‌آموزان به کف سالن، مرا به خودم آورد. صدا آنقدری بود که غده‌های فوق کلیوی‌ام را به زحمت انداخت و بیچاره‌ها مجبور شدند آدرنالین ترشح کنند. چشم‌هایم را گرد کردم سمت خط ترمزش؛ تقریبا یکی- دو متری کشیده شده بود. کمی ابروهایم را درهم کشیدم. نگاهش کردم و خیلی رسمی پرسیدم: ترمزت ای‌بی‌اس نیست؟ طفلی وقتی دید مثل اجل معلق سر راهش سبز شدم، جا خورد، اما دیگر انتظار چنین سؤالی را نداشت و نزدیک بود از پرسشم شاخ در بیاورد؛ آخر ، یک حاج آقا معمولا اصول دین میپرسد، چه‌کارش به ترمز ای‌بی‌اس! قشنگ پیدا بود که آخوند باحال ندیده است. همین طور هاج و واج به من زل زده بود؛ مثل آدم برق گرفته یا جن دیده، خشک و بی حرکت ماند. دستم را گذاشتم روی سینه‌ام و با تقلید از بازیگر فرشته وحی در سریال یوسف پیامبر، گفتم: سلام خدا بر شما 🌟یک طلبه ی روحانی که خیلی هم باحاله قراره بره به کلاس یازدهمی ها. این کلاس به اخراجی ها هم معروف هست. این کلاس ،خیلی هاشون انقلابی نیستن وبا نظام و اخوند مشکل دارن.این اقا به این کلاس می‌ره تا مشکلاتشان رو حل کنه که ماجرا هایی هم پیش میاد.بچه ها خیلی از اومدن این اقا خوشحال نمیشن اما... 🌟این کتاب بصورت داستانی و کاملا واقعی نوشته شده برای رفع اشکالات و شبهات نوجوان ها و جوانان . ☑️زهرا دلشاد کتابدار کتابخانه ✅ برای تهیه این کتاب به کتابخانه مراجعه فرمایید. 👈لینک عضویت در کانال کتابخانه امام رضا(ع) https://eitaa.com/Imamreza_Library