قلبه دیگه .. گاهی میخواد بگیره مثلا میشنوه محرم نزدیکه محرم نزدیک است یه رفیقی داشتم همیشه شب شام غریبان میگفت احساس خجالت میکنم من شام غریبان امسال رو هم دیدم ولی نمردم یجوری صحبت می‌کرد از عاشورا دستشو رو سینش میزد انگار عزیزش اونجا بوده توهیئت مداح از دوتا جمله بیشتر نمیتونست بگه جلو این کافی بود بگه السلام علیک یا اباعبدالله میزد تو سرش داد میزد ای وای از بازار شام ای وای از مجلس یزید تو مجلس دیکه همه با گریه هاش گریه می‌کردند خیلی عاشق مادرمون خانوم زهرا بود تو محلشون یکی از آشنایان با ماشین به مادرش زد و مادرش یه مدت بیمار بود بعد از دنیا رفت یادمه مادرشو تو قبر میزاشت بهش گفتم تو قبر گریه نکن خوب نیست اونم دائم میگفت یا زهرا یا زهرا بعد یکسال از شهر ما رفتند الان هشت سال گذشته یه شب تو روضه خانوم زهرا میگفت خیلی سخته مجتبی خیلی ببینی کسی که مادرت رو کشته جلوت راه بره ولی قسم میخورم که یک قطره اشک برای مادرش نریخت آقا مصیبت سنگینه مادر ما خاک پای خادمان فاطمه زهرا هم نیست ولی دردش قلب مارو درد میاره این رفیقمون یه روضه میخونه میگه امام حسن همیشه ناراحت بود میگفت اگر من نبودم مادرم تو کوچه سیلی نمی‌خورد اونجا خانومها پوشیه داشتند شناخته نمیشدن ولی من با مادرم بودم و شناخته شد کاش بمیریم ما تو روضه ی اهل بیت خدایا دست مارو بگیر .مبادا بدون عشق فرزندان فاطمه خسارت زده و ناکام از دنیا بریم خدایا مگر ما جز فاطمه چه کسی رو داریم مجتبی قدیمی