محور سخن فوق در اقتدار درونی_ایمانی هست که جلوه های اقتدار بیرونی آن زیاد هست (و رهبری هم در دیدار نوروزی برای چندمین بار تذکر دادند) و متاسفانه دشمن با لشکرسازی دروغین رسانه ای، دقیقا احساسش را که راهگشای اصلی مشکلات هست را هدف گرفته هذا اولا ثانیا اینکه تنها با فهم و البته ایمان به این توسط خواص و ایجاد احساس آن در مردم، مشکلات کشور قابل حل هست و نه دعواهای رسانه ای. اینجاست که باید مدام به گوش مدعیان خواص بودن گفت که نشانه ها و ریشه های اقتدار را باور کن و برای دیگران بباوران تا نه خود از راه حل اصلی مشکلات دور بشی و نه دیگران را از راه به در کنی. بنابراین صاحب سخن از مشکلات طفره نرفته و نمیرود بلکه از مشکل تراشی دروغین برحذر میکند به بهانه تمسک به راهبرد از سوء مدیریت چشم پوشی نمی کند بلکه به معنای واقعی راهبرد که ایجاد احساس اقتدار واقعی و گم نشدن در دل مشکلات ساختگی هست تاکید دارد اما سخنی دیگر در خصوص مقایسه با سیره علوی( به غیر از اینکه شان حضرت اجل از افتادن در دام تبلیغات سوء دشمن است که محل بحث است) تنها یک سوال آیا اقتدار و استحکام جمهوری اسلامی بیشتر است یا اقتدار حکومت علوی؟ آیا ضعف دشمن علوی آشکارتر بود یا ضعف جبهه مقابل جمهوری اسلامی؟ به نظر میرسد با توجه به تشبیهی که صورت گرفته یک اختلاف مبنایی در اینجا نسبت به مسئله فوق خود را نشان میدهد که باید مورد کنکاش قرار گیرد